تاریخچۀ روز کارگر در کانادا
تندروها میگویند عید واقعی کارگران روز اول ماه می است، اما تاریخ کمی پیچیدهتر از آن است.
بعضیها روز کارگر در ماه سپتامبر را به چشم اقدامی خائنانه میبیند، روزی که به پاس خدمات و همکاری کارگران با سرمایه و دولت برای آنان در نظر گرفته شده است. در عوض، عصیانگرها و تندروها روز اول ماه می (May Day) را به عنوان روز کارگر واقعی قبول دارند. مجادله بر سر این است که روز می، عیدی است که کارگران با تلاش خود به آن رسیدهاند، در حالی که روز کارگر که یک تعطیلی رسمی است به عنوان تحفهای از جانب دشمنان طبقاتی دیرینهشان به آنها اهدا شده، و مانند دیگر هدایایی از این دست باید به آن با شک و تردید نگریست.
تاریخ واقعی کمی پیچیدهتر است، چرا که ریشۀ هر دو روز بسیار شبیهتر به آن چیزیست که افسانههای معاصر بیان میکنند. مدتها قبل از اینکه روز اول ماه می و روز کارگر در ماه سپتامبر به صورت رسمی به عنوان روزی برای گرامی داشت کارگران انتخاب شود، کارگران قدرت و خواستههای خود را به وسیلۀ راهپیماییها و تظاهرات در صفوف منظم اعلام میکردند. این راهپیماییها و تظاهرات بیشتر همزمان با مراسم و اعیاد سنتی بهار و پاییز، در ماههای می و سپتامبر انجام میشد. از سال 1880 کارگران کانادایی، راهپیماییهایی را در هفتۀ اول ماه سپتامبر ترتیب دادند و تا سال 1882، کارگران آمریکایی هم در تجلیل از تلاش کارگران، تقاضا برای حقوق خود و درخواست برای روزی رسمی برای کارگران، به کارگران کانادیی پیوستند.
تاریخ انفجاری
در کانادا، تلاشها برای به رسمیت شناختن روز کارگر زمانی توجههای بیشتری را به خود جلب کرد که در سال 1889 کمسیون سلطنتی مناسبات سرمایه و کار فدرال [Royal Commission on the Relations of Capital and Labour]، روز کارگر را در فهرست توصیههای اجرایی خود جای داد. با این حال، این توصیه را تا سال 1894 و زمانی که ایالات متحده روز کارگر را یک تعطیلی رسمی اعلام کرد، نادیده گرفتند. سال 1894 در ایالات متحده اعتصابات گستردهای بر علیه شرکت واگن سازیPullman به راه افتاد. اعتصابهای کارگری به خشونت کشیده شد و چندین اعتصاب کننده مورد اصابت گلولۀ مارشالهای فدرال و نیروهای امنیتی قرار گرفتند. کنگره و رئیس جمهور وقت گرووِر کلیولند، برای به دست آوردن دل کارگران، سراسیمه قانونی را تصویب کردند که به موجب آن روز کارگر در ماه سپتامبر به یک تعطیلی رسمی فدرال بدل شد.
مشخص نبود که چرا دولت کانادا از تصمیم دولت آمریکا پیروی کرد، اما کارگران کانادایی سالها بود که میخواستند روز کارگر به رسمیت شناخته شود، توصیه کمیسیون سلطنتی هنوز اجرا نشده بود، و مسلماً پیش قراولی آمریکاییها باعث تسریع این روند شد. مشخص هم نبود که چرا سپتامبر را انتخاب کردند، اما ممکن است چند دلیل وجود داشته باشد. سپتامبر پایان برداشت محصول بود و کارگران مدتها بود که به صورت غیر رسمی در این ماه جشن میگرفتند. چندین ایالت در آمریکا از قبل این روز را یک تعطیلی رسمی اعلام کرده بودند و کانادا و ایالات متحده هم در ماه می و ژوئیه برای روز کارگر اعیادی داشتند. هیچ مدرکی دال بر این که به طور واضح بخواهند اذهان عمومی را از اول ماه می منحرف کنند، وجود نداشت.
روز می ریشههای عمیقی در سنتهای کارگری و خشونت دولت علیه کارگران داشت. اول ماه می سال 1886 در ایالات متحده هشت ساعت اعتصاب و تظاهرات برگزار شد. در شیکاگو، اعتراضات و درگیریها به یک کارخانۀ ساخت تجهیزات کشاورزی کشیده شد و در سوم ماه می، پلیس در آنجا با گشودن آتش به سوی تظاهرکنندگان توانست آنان را متفرق کند. روز پس از آن، در یک راهپیمایی در اعتراض به خشونت پلیس، فردی یک بُمب دست ساز را به صفوف نیروهای پلیس پرتاب کرد و چندین افسر پلیس کشته شدند. پلیس به تلافی، به سمت جمعیت آتش گشود و آنان را پراکنده کرد و کارزار «وحشت سرخ» [وحشت پراکنی در خصوص اوجگیری احتمالی کمونیسم یا چپگرایی رادیکال است که از سوی ضد چپگرایان مورد استفاده قرار میگیرد] را راه انداخت که به موجب آن هفت آنارشیست و فعال حقوق کارگری بر اساس شواهدی که تا به امروز هم مورد مناقشه است، به اتهام قتل محاکمه شدند. چهار نفر از محکومان را که به «شهدای هَیمارکت» (Haymarket Martyrs) معروفند، در روز 11 نوامبر سال 1887 به دار آویختند. در سال 1889، در اولین کنگرۀ انترناسیونال دوم یا کنگرۀ اول سوسیالیستی، نمایندگان کنگره از کارگران خواستند تا برای زنده نگه داشتن یاد و خاطرۀ واقعۀ هَیمارکت و مبارزات به مدت هشت ساعت در اول ماه می 1890، تظاهراتی را ترتیب دهند.
این درخواستی برای انقلاب نبود. تظاهرات روز می با تلاشهای فدراسیون کار آمریکا به رهبری ضد سوسیالیتِ معروف ساموئل کامپرز گره خُرده بود. این فدراسیون هم تلاش داشت تا اعتراضات هشت ساعته روز ماه می را به نفع خود مصادره کند. به جای اینکه از کارگران بخواهند به خیابانها بیایند، بیانیۀ روز ماه می فدراسیون کار آمریکا بسیار محافظهکارانهتر بود و تنها میخواست: «کارگران ملتهای مختلف باید به شیوهای که برازندۀ کشورهای خود است راهپیمایی و تظاهرات برگزار کنند.»
تجلیل کارگران از کارگران
از این رو داستان این دو روز مشابه است، و هر دو اساساً شبیه به هم در بریتیش کلمبیا جشن گرفته میشد. اولین راهپیمایی روز کارگر در کانادا در ونکوور در سال 1890، چهار سال پس از تولد شهر و یک سال پس از تأسیس شورای کار و اتحادیۀ کارگری ونکوور، و چهار سال پیش از اینکه روز کارگر به عنوان تعطیل رسمی به رسمیت شناخته شود، برگزار شد. کارناوالهایی که مهارتهای کارگران و صنعتگران را به تماشاگران نشان میداد با پیش قراولی رئیس شورای کار و امور صنفی به سمت پارک استنلی به راه افتادند و بلندگوها از کارگران میخواستند «اوقاتی را خلق کنند که هر مرد بتواند پاداش عادلانۀ کار خود را دریافت کند». یک مسابقۀ طناب کشی برگزار شد که تیم longshoremen برنده شدد و اعضای آن جایزۀ ده دلاری را دریافت کردند، آن زمان معادل حقوق دو یا سه روزِ یک صنعتگر بود. برندگان جایزۀ ده دلاری خود را به معدنچیان اعتصابی در جزیرۀ ونکوور فرستادند. بنابرین اولین روزِ کارگر ونکوور تجلیلی از کارگران به وسیلۀ خود کارگران برای ایجاد همبستگی و آگاهی در میان طبقۀ کارگر بود.
در حالی که کارگران ونکووری روز ماه می را به عنوان روز کارگر در سال 1890 جشن نگرفتند، کارگران شهر ویکتوریا درخواست نمایندگان انترناسیونال دوم را لبیک گفتند. بر خلاف بسیاری از شهرهای ایالات متحده و اروپا که شاهد راهپیماییهای خیابانی عظیم و تظاهراتهای عصیانگرانه بود، کارگران شهر ویکتوریا ضیافتی را برپا کردند و سیاستمداران و رهبران اتحادیههای کارگری در بارۀ کم کردن ساعات کاری و حقوق بیشتر سخنرانی کردند. روز ماه می در ویکتوریا که بسیار از ذات انقلابی خود فاصله داشت، توسط رسانههای جریان اصلی آن زمان برای فعالیتهای مسالمت آمیز و درخواستهای منطقی مورد ستایش قرار گرفت.
اما روز اول ماه می باعث شد تا کارگران در سراسر جهان، جشنهای سنتی بهاری را به جلوهای از قدرت طبقۀ کارگر تبدیل کنند.
روزهای حساب
چیزی نگذشت که روز کارگر به جای تجلیل از کارگران به تعطیلات رسمی برای آحاد مردم بدل شد. در سال 1894 کسب و کارها به راهپیمایی روز کارگر در سپتامبر ملحق شدند و در سال 1903، سوسالیستهای بریتیش کلمبیا روز ماه می را به عنوان روز کارگر «واقعی» معرفی کردند و روز کارگر [ماه سپتامبر] را تقبیح کردند. با این حال کارگران بریتیش کلمبیایی همیشه نمیخواستند که روز ماه می را به جای روز کارگر تعطیل اعلام کنند. زمانی که کارگران و جریان چپ نیرومند و پُرتوان بودند، روز ماه می را جشن میگرفتند. زمانی که ضعیف و بی رمق بودند، تظاهرات و سخنرانیها را به آخر هفتۀ اولین هفتۀ ماه می منتقل میکردند.
اعیاد روز می چرخشی بود و به قدرت و عصیان جنبشهای کارگری، مسائل محلی و قدرت و نفوذ نسبی جریانهای چپ در جنبشهای کارگری بستگی داشت. از این رو روز اول می در آمریکای شمالی قبل از جنگ جهانی اول جان گرفت و در طول دهۀ 1920 کم کم به دست فراموشی سپرده شد. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی پس از انقلاب اکتبر 1917 روز می را به عنوان تعطیلی رسمی و روز همبستگی بینالمللی کارگران Day of the International Solidarity of Workers اعلام کرد، اوضاع از قبل پیچیدهتر شد. جدا کردن روز می از «کمونیسم» دشوار شد و چندین دولت در صدد مهار آن برآمدند. فرانسه آن را به جای روز «همبستگی کارگران» به عنوان روز اتحاد ملی معرفی کرد. ایتالیای فاشیست اعیاد این روز را ممنوع اعلام کرد. آلمان نازی در سال 1933 روز اول ماه می را به عنوان «روز ملی کار» معرفی کرد و به اتحادیههای کارگری اجازۀ جشن گرفتن نداد.
در آمریکای شمالی کارگران در دهههای 1930 و 1940 مراسمهای روز می را به طور منظم برگزار میکردند، اما در طول جنگ سرد رو به افول نهاد و عمدتاً جای خود را به راهپیماییهای صلح و رویدادهایی دیگر داد. در دهههای 1970 و 1980 همزمان با جنبشهای دانشجویی حملۀ دولتهای کانادا و ایالات متحده به جنبشهای کارگری و طبقۀ کارگر، بخشی از اهمیت خود را دوباره به دست آورد.
با توجه به تاریخچۀ پُرطلاتم، چگونه باید در مورد روز کارگر و اول ماه می فکر کنیم؟ کارگران هر دو روز را خلق کردند و هر دو روز برخواسته از مقاومت و سرکوب بود. هر دو در طول تاریخ، دستخوش تغییر و تفسیرهای فراوانی شد.