
در حالی که سیاستمداران کانادایی همواره از قشر متوسط به عنوان یکی از مهمترین گروههای رأیدهنده یاد میکنند و در جریان کمپینهای انتخاباتی وعدههایی همچون کاهش مالیات برای این گروه ارائه میدهند، اما به نظر میرسد تعریف قشر متوسط در میان کاناداییها در حال تغییر است.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) افراد دارای درآمدی بین ۷۵ تا ۲۰۰ درصد از میانگین درآمد خانوار پس از کسر مالیات را در طبقه متوسط تعریف میکند. بر اساس جدیدترین دادههای سازمان آمار کانادا، این بازه درآمدی بین ۵۲,۸۷۵ تا ۱۴۱,۰۰۰ دلار در سال متغیر است. اما برای بسیاری از جوانان کانادایی، دستیابی به این سطح از درآمد چالشبرانگیز شده است.
اوپیِمی کهینده، دانشجوی سال سوم پرستاری، همراه با همسر و پنج فرزندش در کورنوال انتاریو زندگی میکند. وی معتقد است که قشر متوسط کسی است که بتواند بدون دریافت حقوق، دو هفته هزینههای زندگی خود را تأمین کند، اما در حال حاضر خانواده او قادر به انجام این کار نیست.
کهینده که همزمان با تحصیل، ۲۰ ساعت در هفته به عنوان مراقب شخصی کار میکند، میگوید که درآمد خانوار آنها در سال گذشته کمتر از ۴۰ هزار دلار بوده است. در حالی که اجاره ماهانه آنها ۱,۸۸۰ دلار و صورتحساب برق دو ماه اخیرشان ۸۰۰ دلار بوده است.
او با اشاره به افزایش هزینههای زندگی و دشواریهای اقتصادی میگوید: «ما به سختی میتوانیم نیازهای اساسی خود را تأمین کنیم. هر روز با دعا و نگرانی از یک اتفاق غیرمنتظره مانند بیماری یا از دست دادن شغل عبور میکنیم.»
قشر متوسط؛ مفهومی مبهم و متغیر
نتایج مطالعهای با عنوان «مطالعه بزرگ طبقات اجتماعی کانادا ۲۰۲۳» نشان میدهد که ۴۲ درصد از کاناداییها خود را قشر متوسط میدانند، در حالی که ۱۷ درصد خود را طبقه «متوسط به پایین» و ۱۷ درصد دیگر خود را «متوسط بالا» معرفی کردهاند.
میشل ماروتو، استاد جامعهشناسی دانشگاه آلبرتا، معتقد است که تعریف قشر متوسط برای نسلهای مختلف تغییر کرده است. او پیشنهاد میکند که یک سیستم مالیاتی پیشروتر میتواند به تأمین هزینههای عمومی مانند آموزش، بهداشت و مسکن کمک کند و امید بازگشت به سبک زندگی قشر متوسط را برای جوانان افزایش دهد.
بحران مسکن و تغییرات طبقاتی در کانادا
پل کرشاو، بنیانگذار سازمان غیرانتفاعی «نسل تحت فشار» Generation Squeeze و استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا، معتقد است که الگوهای مسکن و سن در حال تغییر طبقهبندی اجتماعی در کانادا هستند. به گفته او، یک وکیل جوان با درآمد شش رقمی ممکن است در شهرهایی مانند ویکتوریا با مشکل پیدا کردن یک خانه سهخوابه مواجه شود، در حالی که فردی با درآمد کمتر که سالها پیش خانه خریده، اکنون بر روی دارایی میلیوندلاری نشسته است.
وی میگوید سیاستهای دولتی در ۲۵ سال اخیر، امنیت مالی جوانان را فدای حفظ ارزش داراییهای نسلهای قبل کرده است. به این معنا که افزایش ارزش املاک، نسل جوان را مجبور کرده است که یا سطح زندگی خود را کاهش دهند یا به کلی از رؤیای مالکیت خانه صرفنظر کنند.
کرشاو پیشنهاد میکند که به جای ارائه چند میلیارد دلار معافیت مالیاتی برای عموم، سیاستهایی اتخاذ شود که جوانانی را که بیشترین فشار اقتصادی را متحمل میشوند، جبران کند.
او با اشاره به افزایش ارزش خانه شخصیاش طی ۲۰ سال گذشته میگوید: «زمانی که ارزش یک خانه میتواند سه برابر بیشتر از درآمد سالانه یک فرد حرفهای افزایش یابد، این نشاندهنده وجود یک مشکل اساسی در اقتصاد است.»