لغو شهروندی آمریکای پزشک ایرانیتبار اهل ویرجینیا
سیاوش سبحانی پزشک ایرانی تبار اهل نورث ویرجینیا اکنون فاقد تابعیت است. او میداند که دیگر شهروند ایالات متحده محسوب نمیشود، جایی که در آن متولد شد، به مدرسه رفت و بیش از 30 سال در آن به طبابت پرداخت. او همچنین تابعیت هیچ کشور دیگری را ندارد.
او در یک مصاحبه با روزنامه واشینگتن پست گفته است که در بلاتکلیفی به سر میبرد.
در چند سال گذشته، داستانهای کابوسوار تمدید گذرنامه زیادی وجود داشته است. گویا در آمریکا مانند کانادا هم مردم هنگام تمدید گذرنامه با تأخیرهای طولانی در پردازش، و از دست دادن سفرهایی مواجه شدهاند که فقط یک بار در زندگی آنها اتفاق میافتد. اما آنچه آقای سبحانی در سال جاری پس از تلاش برای تمدید گذرنامه خود تجربه کرده است، روایتی بینظیر است.
همانطور که خودش در مصاحبه به واشینگتن پست میگوید، وقتی در فوریه سال جاری درخواستی برای تمدید پاسپورت ارائه کرده، دلیلی برای نگران نداشته است. او قبلاً چندین بار بدون مشکل گذرنامه خود را تمدید کرده بود. این بار، قرار بود در ژوئن پاسپورتش منقضی شود، و او میخواست مطمئن شود که قبل از سفر خانوادهاش در ماه جولای، یک نسخه معتبر از گذرنامه همراه داشته باشد.
اما پاسپورت جدیدی دریافت نکرد. در عوض، در سن 61 سالگی، چیزی را که از بدو تولد داشت از او سلب کردند: شهروندی ایالات متحده.
نامه یکی از مقامات وزارت امور خارجه ایالات متحده، به او اطلاع داده است که به دلیل اینکه پدرش در زمان تولد او، دیپلمات سفارت ایران بوده، نباید تابعیت آمریکا دریافت میکرد. این نامه سبحانی را به وبسایتی هدایت کرد که در آن میتوانست برای اقامت دائم قانونی آمریکا درخواست دهد.
سبحانی که متخصص داخلی است، گفت: «این برای من شوک بود. من یک پزشک هستم. تمام عمرم اینجا بودم، مالیاتم را پرداختهام به رئیس جمهور رای دادهام، به جامعه خود در نورث ویرجینیا خدمت کردهام. در طول کووید، من در محل کار بودم، خودم را در معرض خطر قرار میدادم، خانواده ام را در معرض خطر قرار میدادم. وقتی پس از 61 سال به شما میگویند «ای وای، اشتباهی رخ داده، شما دیگر شهروند ایالات متحده نیستید»، واقعاً واقعاً تکان دهنده است».
سبحانی نامهای را که از وزارت امور خارجه دریافت کرده بود، همراه با اسناد شخصی که جزئیات زندگی او در ایالات متحده را نشان میدهد و نامه هایی که برای قانونگذاران محلی ارسال کرده بود و درخواست کمک کرده بود، در اختیار واشینگتن پست قرار داده است. روی هم رفته، این سوابق نشان میدهد که چگونه فارغ التحصیل دانشکده پزشکی جورج تاون از یک زندگی باثبات در منطقه واشینگتن دیسی وارد یک زندگی جدید با آیندهای مبهم شده و سوالاتی برای او پیش آمده که پاسخ روشنی برای آنها ندارد.
برخی از این سؤالات: «آیا او هنوز هم میتواند به طور قانونی طبابت کند؟ آیا در صورت تغییر شماره تأمین اجتماعی، پولی که او در طول زندگی حرفهای خود به حساب مزایای تامین اجتماعی پرداخته است برایش به حساب میآید؟ آیا او میتواند در جشن عروسی پسرش در سال آینده شرکت کند؟»
او طبق دستور برای اقامت دائم خود درخواست داده است و نمیخواهد کاری کند که مقامات دولتی را که سرنوشت او را در دست دارند ناراحت کند. اما او همچنین میداند که سیستم مهاجرتی کشور چقدر کند میتواند حرکت کند، و نگران است که اگر مقامات ارشد خدمات شهروندی و مهاجرت ایالات متحده (USCIS) پرونده او را رد کنند، ممکن است سالها در بلاتکلیفی بماند. او میگوید که در حال حاضر بیش از 40 هزار دلار برای هزینههای حقوقی پرداخت کرده است و هنوز نمیداند که پرونده او چه زمانی ممکن است حل شود.
او این ماه 62 ساله شد، او قبلاً به فکر بازنشستگی افتاده بود. او و همسرش قصد داشتند امسال را به کاوش در کشورهای دیگر بگذرانند به این امید که شهری را پیدا کنند که بتوانند خانه بخرند. اکنون او حتی نمیتواند به دیدن یکی از دوستانش در لندن که اخیراً سکته کرده است یا پدر همسرش که در لبنان زندگی میکند و به شدت بیمار است، برود.
سبحانی میگوید: «اگر از دنیا برود، من حتی نمیتوانم به مراسم تشییع او بروم».
سبحانی از عباراتی مانند «ناراحت کننده» و «ناامیدکننده» برای توصیف آن چه که از سر گذرانده استفاده میکند. زبان او ملایمتر از زبانی است که بسیاری از مردم در صورت از دست دادن ناگهانی آزادیها، حمایتها و مزایای شهروندی ایالات متحده به کار میبرند، است.
دولت آمریکا تابعیت سبحانی را به خاطر کاری که او خود انجام داده، سلب نکرده است، بلکه به خاطر اشتباهی بوده که در بدو تولد او صورت گرفته است. نامهای که به او ارسال شده است به یک دلیل بوروکراتیک اشاره میکند: «کسانی که در ایالات متحده از والدینی که دارای مصونیت دیپلماتیک هستند متولد شدهاند، در بدو تولد نمیتوانند تابعیت ایالات متحده را کسب کنند.»
در این نامه آمده است: «به عنوان یکی از اعضای خانواده والدینتان در زمان تولد، از مصونیت دیپلماتیک کامل در حوزه قضایی ایالات متحده نیز برخوردار بودهاید». «به این ترتیب، تولد شما تابع صلاحیت قضایی ایالات متحده نبوده است. بنابراین، شما در بدو تولد تابعیت ایالات متحده را کسب نکردید.»
سبحانی در حالی که سطر آخر را با صدای بلند میخواند، گفت: «اما من تابعیت را دریافت نکردم. آنها آن را به من دادند.»
آنها همچنین بارها و بارها در طول زندگیاش، هر بار که پاسپورتش را تمدید میکردند، دوباره تابعیتش را تأیید کردهاند.
آقای سبحانی میگوید که پس از دریافت آن نامه شروع به کندوکاو در تاریخ خانوادهاش کرده است. او نمیتوانست از والدینش سوال بپرسد زیرا پدرش در قید حیات نیست و مادرش به زوال عقل دچار شده است. او گفت آنچه او کشف کرد این است: «برادر بزرگترش که در کانزاس به دنیا آمد، زمانی که پدرشان دانشجوی افسری بود، یک بیماری مادرزادی داشت که نیاز به جراحی داشت. پدرشان برای تمدید اقامت خانواده در کشور برای آن عمل جراحی، شغل موقتی در سفارت ایران پیدا کرد و در اکتبر و نوامبر 1961 در آنجا مشغول به کار شد. گواهی تولد آقای سبحانی نشان میدهد او در نوامبر همان سال در مرکز پزشکی ارتش والتر رید (Walter Reed Army Medical Center) متولد شده است.
سبحانی گفت که خانوادهاش در کودکی چندین سال در ترکیه زندگی میکردند، اما او برای تحصیل در مدرسه ابتدایی جورج تاون به واشینگتن دی سی بازگشت. او پیش از تحصیل در دانشکده پزشکی جورج تاون مدرکهایی را از دانشگاه جورج واشنگتن و دانشگاه بوستون دریافت کرد. او میگوید که نمیتواند به ایران بازگردد و در آنجا زندگی کند زیرا علیه دولت صحبت کرده و برادرش در سال 2012 از ایالت مریلند برای مجلس سنای ایالات متحده نامزد شده است.
سبحانی نامههایی به سناتور مارک آر. وارنر (دموکرات از ویرجینیا) و نماینده جرالد ای. کانولی (دموکرات از ویرجینیا) ارسال کرد و از آنها درخواست کمک کرد و گفت که «بیشترین احترام را برای قوانین حاکم بر این کشور قائل است.» او همچنین خاطرنشان کرد که کار خود را وقف کمک به مردم در ویرجینیا و منطقه دی سی کرده است و «مستقیماً در مراقبت از جان دهها هزار نفر مشارکت داشته است.»
او نوشت: «فقط میتوانم امیدوار باشم که تأثیری که در 30 سال گذشته در مراقبت از جامعه ویرجینیاییها، رای دهندگان شما گذاشتهام، تأثیری بر تصمیم شما برای مداخله از جانب من داشته باشد.»
سبحانی میگوید که امیدوار است تا شش ماه دیگر تابعیتش بازگردانده شود، اما نمیداند آیا این انتظار واقعی است یا خیر. او نمیداند که آیا به موقع برای شرکت در مراسم عروسی پسرش در پرتغال پاسپورت خواهد داشت یا خیر.
او نمی داند چه مدت بیتابعیت خواهد ماند.
منبع: واشینگتن پست