مقصد نهایی: پایان تلخ زوج مهاجر ایرانی در کانادا
باران عابد و مهدی پورباقی زوج جوانی بودند که پس از ۱۱ سال ازدواج، در آستانه آغاز زندگی جدیدی در کانادا بودند. اما کشف هولناک جسد عابد در یک چمدان، جامعه ایرانیان سنت جانز در نیوفاندلند و نقاط دیگر کانادا را شوکه کرد.
عکسهای بسیاری از آنها موجود است که شادی و نشاط را نشان میدهد: زوج جوانی که توانسته بودند فاصله میان خود را نادیده بگیرند تا در نهایت زندگی مشترک خود را در کانادا بنا کنند.
در یکی از این عکسها که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، باران عابد زیر شکوفههای گیلاس لبخند میزند و شوهرش در پیشزمینه با خندهای بر لب دیده میشود. در سلفی دیگری، این دو در کنار دریاچهای در یک روز آفتابی، خوشحال و آرام دیده میشوند.
اما شبحی تاریک بر فراز باران عابد و مهدی پورباقی سایه افکنده بود، تاریکیای که به قتل او در تابستان امسال در سنت جان انجامید.
اکنون جامعه ایرانی که در سوگ اوست، مصمم است تا جسد او را به ایران بازگرداند. در این میان، ردپایی از سوالات و اندوه برجای مانده است.
یکی از سوالات بیپاسخ این است که چرا مهدی پورباقی، که به عنوان قاتل احتمالی باران عابد شناخته شده، زنی را که به نظر میرسید عاشقش است به قتل رسانده است.
و در کنار این موضوع، میراث ترسناک یک پادکست جنایی واقعی که او در ایران آغاز کرده بود، به چشم میخورد؛ پادکستی که، به گزارش سیبیسی نیوز، شباهتهای ترسناکی با سرنوشت هولناک همسرش داشت.
باران عابد، ۳۳ ساله، در ماه می از تهران، به سنت جانز آمد تا فصل جدیدی از زندگی خود را در کنار همسرش آغاز کند.
دو ماه بعد، جسد او در داخل چمدانی در محلهای آرام نزدیک مرکز شهر سنت جانز پیدا شد، جنایتی که شهری را که تازه داشت با آن آشنا میشد شوکه کرد.
باقیماندههای جسد باران در قسمت غربی خیابان واتر، نزدیک خیابان اسپرینگدیل یافت شد. در اطلاعیهای خبری در تاریخ ۱۹ جولای، پلیس سوراه نظام سلطنتی نیوفاندلند اعلام کرد که جسد همسر او نیز توسط پلیس پیدا شده است و او به قتل همسرش مظنون است.
هویت پورباقی و عابد در این اطلاعیه شناسایی نشدند، اما سیبیسی نیوز هویت آنها را از طریق کسانی که این زوج را میشناختند تأیید کرده است.
برای جامعه ایرانی، این خبر در سطوح مختلف ویرانگر بوده است.
مریم حاجحیدری، عضو هیئت مدیره اتحادیه ایرانیان نیوفاندلند و لابرادور به سیبیسی گفت: «شنیدن این خبر که ممکن است او این کار را کرده باشد… چیزی است که همه ما هنوز در تلاشیم تا آن را درک کنیم.»
«این تراژدی جامعه ما را عمیقاً تکان داده است.»
این اتحادیه در تلاش برای جمعآوری کمکهای مالی برای بازگرداندن جسد عابد به ایران بوده است، و جامعه کوچک ایرانی اینجا در تلاش است تا تصویر مردی را که قبلاً میشناختند با این اقدام وحشتناکی که جان عابد را گرفت، تطبیق دهد.
خانم حاجحیدری می گوید: «اگرچه بیشتر ما فرصت شناختن باران را نداشتیم، اما بسیاری از ما شوهرش، مهدی را میشناختیم. او یکی از اعضای فعال جامعه ما بود – دوست، همکلاسی و همکار.»
پلیس اعلام کرده است که مظنون دیگری در قتل باران وجود ندارد. سروان جیمز کدیگان از پلیس سلطنتی نیوفاندلند گفت که تحقیقات همچنان ادامه دارد و پلیس در تلاش است تا وقایع روزهای پایانی این زوج را بازسازی کند.
مهدی پورباقی 34 ساله دانشجوی دکترای در رشته بیوانفورماتیک و یکی از اعضای شناختهشده جامعه ایرانیان سنت جانز بود.
خانم حاجحیدری، که در چندین رویداد اجتماعی با پورباقی داوطلبانه همکاری کرده بود، گفت: «باورکردنی نیست که او بتواند چنین کاری انجام دهد.»
«او همیشه آرام و محترم بود.» خانواده عابد بر این باور بودند که این زوج، که ۱۱ سال ازدواج کرده بودند، رابطه خوبی داشتند.
این زوج در شهر اغلب در کنار هم دیده میشدند – در رستورانها، دانشگاه و باشگاه ورزشی. تنها یک ماه قبل از وقوع این فاجعه، پورباقی و عابد به نظر میرسید که یک زوج خوشحال باشند که در حال شروع فصل جدیدی از زندگی خود هستند.
حاجحیدری میگوید هیچکس نمیتوانست تصور کند که آنچه به نظر میرسید یک شروع جدید است، به چنین فاجعهای ختم شود.
خانم حاجحیدری میگوید که دوستان مهدی در سنت جانز از ازدواج او تا زمان آمدن عابد به سنت جان بیخبر بودند،.
«مهدی هرگز از باران در این دو سالی که اینجا بود حرفی نمیزد.»
«وقتی او آمد، برای همه ما یک غافلگیری بود.»
خانم حاجحیدری میگوید پس از آمدن عابد، تنشهایی میان این زوج وجود داشت، هرچند که مسائل بهطور عمده خصوصی نگه داشته شده بود.
بازتابهای ترسناک یک پادکست
پورباقی نه تنها دانشجوی دکترا بود، بلکه راوی یک پادکست جنایی واقعی محبوب در ایران نیز بود که در آن او به نقل از جنایتکاران معروفی چون جفری دامر، چارلز منسن و دنیس نیلسن از دیدگاه اول شخص، جنایات خشونتآمیز آنها را روایت میکرد.
خانم حاجحیدری که برخی از کارهای او را دنبال میکرد، میگوید پادکست «آخرین شاهد» در میان شنوندگان ایرانی بسیار محبوب بود.
در آخرین قسمت پادکست او که در آوریل ۲۰۲۳ منتشر شد، پورباقی از جنایات واقعی فاصله گرفت و در یک پیشنمایش دو دقیقهای از قسمت آینده، به توصیف اعمال خشونتآمیز و احساسات آشفته یک قاتل فرضی پرداخت.
در آن قسمت، پورباقی – به زبان فارسی – توصیف میکند که چگونه «یک سر بریده» را در دست دارد و در حالی که «در حال فروپاشی است» با آن صحبت میکند. [سیبیسی نیوز از یک مترجم برای ترجمه متن فارسی به انگلیسی استفاده کرده است.]
او همچنین اعتراف میکند که به پیچیدگی ارتکاب قتل علاقهمند است و میگوید: «قتل و مرگ همیشه مرا مجذوب خود کرده است؛ مرگ ناگهانی، خون و وحشت.»
صدای او تغییر میکند هنگامی که جزئیات هولناک بریدن گلوی «یک زن جوان و بیگناه» را بیان میکند.
در یک نقطه، پورباقی از تأمل در مورد مرگ خود صحبت میکند، اینکه در کنار دودکشی در نیویورک نشسته و به «پرتاب خود از آن بالا» فکر میکند.
او این قسمت را با این جمله به پایان میرساند: «مردگان صحبت نمیکنند، اما قاتلان آنها این کار را میکنند.»
خانم حاجحیدری میگوید شباهتهای میان داستانهای پورباقی و رویدادهایی که به وقوع پیوستند، نگرانکننده است.
او گفت: «مردم پیچیده هستند. هر چیزی میتواند ما را تحریک کند و به هر اتفاق وحشتناکی منجر شود.»
اگرچه جزئیات آخرین پادکست او با وقایع واقعی تطابق ندارد، تضاد میان تصویر عمومی مهدی در میان همسالانش در سنت جانز و نقش او در مرگ همسرش، باعث شده بسیاری از افراد در جامعه تلاش کنند تا معنای این ماجرا را درک کنند.
سفر مهاجرتی تراژیک
باران عابد دو ماه قبل از به قتل رسیدنش در کانادا بود. او در اواسط ماه می به سنت جانز رسید تا به شوهرش که دو سال پیش بهعنوان دانشجوی دکترای بیوانفورماتیک در کانادا مستقر شده بود بپیوندد.
از عکسهای شبکههای اجتماعی او، باران عابد 33 ساله – که در پروفایل اینستاگرامش ذکر شده، او تکنسین کاشت مژه بود – به نظر میرسید که با خوشحالی در حال استقرار در زندگی جدیدش در سنت جانز بوده است.
در عکسها، حتی در روزهای منتهی به مرگش، او لبخند میزد و به شوهرش تکیه میکرد.
خواهر باران عابد، وقتی سیبیسی نیوز با او تماس گرفت، از صحبت درباره او خودداری کرد. دوستان باران در سنت جانز اطلاعات کمی درباره او دارند؛ تنها تصاویری گذرا باقی مانده که نیمنگاهی به زندگی کوتاهش در اینجا را نشان میدهد.
اما برای مریم حاجحیدری، سفر عابد بسیار نزدیک به تجربه اوست.
او گفت: «ما همه به نوعی میتوانیم با سفر مهاجرتی او ارتباط برقرار کنیم.»
حاجحیدری میگوید عابد، مانند بسیاری از مهاجران، به سنت جانز آمد به امید آیندهای روشنتر با همسرش — رویایی که پیش از آنکه بتواند به طور کامل در زندگی جدید خود در کانادا جا بیفتد، به طرز وحشیانهای کوتاه شد.
او گفت: «اینکه ببینیم زندگی او در چنین راه تراژیکی و به این زودی، پس از آمدنش به اینجا، به پایان رسیده است، واقعاً دلخراش است.»
«شاید او را به خوبی نمیشناختیم، اما داستانش را میدانیم.»
تلاش برای بازگرداندن پیکر باران عابد به ایران
آخرین سفر خانم عابد به خانهاش در ایران احساسی و پیچیده است. تاکنون جامعه ایرانی ۱۲ هزار دلار جمعآوری کرده، اما اکنون با موانعی روبرو شده است.
یک کمپین GoFundMe که برای جمعآوری ۲۲ هزار دلار برای بازگرداندن جسد عابد راهاندازی شده بود، اخیراً توسط این پلتفرم حذف شد که درخواست اطلاعات بیشتری درباره او داشت. اتحاد ایرانیان نیوفاندلند و لابرادور اعلام کرده که مدارک لازم را به GoFundMe ارائه داده و امیدوار است که به زودی لینک اهدا دوباره فعال شود.
خانم حاجحیدری میگوید جامعه ایرانی در سنت جانز با یک سازمان خیریه مستقر در اتاوا، به نام Pand Settlement Services، در تماس است که وظیفه هماهنگی جزئیات بازگرداندن پیکر عابد را بر عهده گرفته است.
خانم حاجحیدری میگوید روابط پرتنش بین ایران و کانادا تلاشهای بازگرداندن پیکر را پیچیدهتر کرده است.
«آنها [سازمان Pand] به ما کمک کردهاند تا مسائل اداری و جمعآوری کمکها را مدیریت کنیم. ما با برخی مشکلات مواجه بودهایم، اما تنها نیمی از راه را طی کردهایم.»
او با وجود چالشها میگوید جامعه آنها مصمم است که پیکر خانم عابد را به خانوادهاش در ایران بازگرداند، جایی که از ماه جولای منتظر هستند تا او را به خاک بسپارند.
خانم حاجحیدری گفت «ما میدانیم چقدر مهم است که خانواده او، او را به خانه بازگردانند».
کمبود خدمات برای زنان
سوبیا شیخ، مددکار اجتماعی و مدافع حقوق زنان که سالها با بسیاری از زنان مهاجر در سنت جانز کار کرده است، در مصاحبهای با سیبیسی نیوز گفت که داستان عابد به شکلی دلخراش نور بر انزوایی میاندازد که بسیاری از زنان رنگینپوست و مهاجر با آن مواجهاند، بهویژه زمانی که شبکههای حمایتی آنها دچار فروپاشی شده و یا اصلاً وجود ندارد.
شیخ که نایب رئیس شعبه نیوفاندلند و لابرادور شورای مسلمانان کانادا نیز است، گفت: «ما روابطی با خانوادههای تازهواردان نمیسازیم.»
«وقتی فرصتی برای ارتباط گرفتن و احساس تعلق به جامعه نداشته باشید، محافظتی که همراه با آن میآید را از دست میدهید.»
در مورد عابد، ورود به یک کشور جدید به این معنا بود که او هنوز فرصت پیدا نکرده بود تا این ارتباطات را پیدا کند.
شورای مسلمانان کانادا میگوید جوامع برای زنان تازهوارد حیاتی هستند. شیخ گفت: «اما وقتی تازهوارد و غریب باشید، منزوی میشوید.»
شیخ به موانعی اشاره میکند که زنان مانند عابد با آن مواجهاند—موانعی که اغلب برای عموم مردم نامرئی هستند.
شیخ میگوید دسترسی به پناهگاهها و خطوط بحران وجود دارد، اما بیشتر آنها به زبان انگلیسی است که بسیاری از زنان مهاجر را وقتی که بیشترین نیاز به کمک دارند، بدون یاری میگذارد.
او گفت: «در نیوفاندلند و لابرادور، حمایت بسیار کمی برای زنان مهاجر وجود دارد.» اگرچه سازمان او برنامهای فدرال برای کمک به زنان در معرض خشونت خانگی ارائه میدهد، اما او میگوید منابع محلی در استان محدود است.
خانم شیخ گفت: «واقعاً غمانگیز است که مجبوریم درباره این موضوع صحبت کنیم. اما این واقعیتی است که زنان از تماس گرفتن برای کمک میترسند زیرا میترسند که وضعیت مهاجرت یا فرزندانشان را از دست بدهند.»
او افزود رسیدگی به خشونت خانگی فقط مسئولیت کسانی نیست که به طور مستقیم تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
«این وظیفه تنها بر عهده زنانی که با خشونت مواجهاند نیست—این وظیفه همه ماست.» او گفت. «گاهی اوقات، در دنیای پرمشغلهای که در آن زندگی میکنیم، زمانی برای توجه یا ارتباط با کسانی که ممکن است در سکوت رنج ببرند اختصاص نمیدهیم.»
روز سهشنبه، ۱۶ جولای، بود که یک عابر در خیابان واتر چمدان بنفشی با جسد عابد در داخل آن پیدا کرد.
در تصویری که توسط پلیس منتشر شد، پورباقی در حالی که هندزفری از گردنش آویزان بود با همان چمدان روی پیادهرو دیده میشود،
اما جزئیات شب مرگ عابد همچنان اندک است. پزشکی قانونی استان اعلام کرد که به نظر میرسد او چند روز پیش از پیدا شدن چمدان به قتل رسیده است.
پلیس میگوید که هنوز مشخص نیست چگونه پورباقی جان خود را از دست داده است و مقامات همچنان در حال تحقیق هستند، هنوز نمیتوان این تراژدی را به عنوان قتل-خودکشی تعریف کرد.
برای کسانی که بهطور خستگیناپذیر برای بازگرداندن پیکر عابد تلاش میکنند، جنایت احتمالی پورباقی معنای چندانی ندارد: زنی که هرگز فرصت شناختنش را نیافتند، اکنون مرده است و بدنش در خانهای گرفتار شده که هرگز فرصت نداشت آن را به خانه خود تبدیل کند.
حاجحیدری در توصیف خانواده سوگوار عابد گفت: «آنها نیاز دارند و سزاوارند که به آرامش برسند.» «تا بتوانند با بازگرداندن بدن باران به کشورش، سوگواری خود را کامل کنند.»