تاریختاریخ کانادا

نقشه سرّی آمریکا برای تصرف نظامی کانادا

با وجود اینکه کانادا و ایالات متحده امروز روابطی نزدیک در زمینه‌های تجاری، اقتصادی و امنیتی دارند، اما تاریخ این دو کشور پر از اختلافات و تنش‌هایی بوده که گاهی به درگیری‌های نظامی نیز منجر شده است. یکی از آخرین نمونه‌های این تنش‌ها، اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده برای اعمال تعرفه های تجاری سنگین بر کالاهای کانادایی و پیشنهاد ضمیمه کردن خاک کانادا به آمریکا است. اما این نخستین باری نیست که روابط دو کشور با تنش همراه شده است. در طول ۲۰۰ سال گذشته، کانادا و ایالات متحده درگیر اختلافات متعددی بوده‌اند که حتی شامل برنامه‌ریزی برای تهاجم نظامی به خاک یکدیگر می‌شود.

جنگ ۱۸۱۲ و آتش‌ زدن کاخ سفید

ریشه‌های تنش‌های کنونی را می‌توان در جنگ ۱۸۱۲ جست‌وجو کرد، زمانی که کانادا همچنان مستعمره بریتانیا بود. در جریان این جنگ، نیروهای بریتانیایی و کانادایی به واشنگتن حمله کردند، شام نیمه‌تمام جیمز و دالی مدیسون را خوردند و کاخ سفید را به آتش کشیدند. این جنگ که هر دو طرف ادعای پیروزی در آن را دارند، مقدمه‌ای بر مجموعه‌ای از اختلافات مرزی و سیاسی شد که در دهه‌های بعد رخ داد.

جنگ‌های عجیب میان ایالات متحده و کانادا

در قرن نوزدهم، درگیری‌های مرزی متعددی میان دو کشور رخ داد که برخی از آن‌ها نام‌های جالب و غیرمعمولی دارند. جنگ هیزم‌شکنان (یا جنگ «گوشت خوک و لوبیا») در سال‌های ۱۸۳۸ تا ۱۸۳۹ بر سر قطع درختان مرزی بین ایالت مِین آمریکا و استان نیوبرانزویک کانادا رخ داد. این تنش به حدی شدت گرفت که کنگره آمریکا ارتشی ۵۰ هزار نفره را برای دفاع از درختان خود بسیج کرد، اما در نهایت با توافق دیپلماتیک بین لندن و واشنگتن حل شد.

در سال ۱۸۵۹، درگیری دیگری به نام جنگ خوک اتفاق افتاد که با کشته شدن یک خوک کانادایی که در مزرعه‌ای در جزایر سن خوان مشغول کندن سیب‌زمینی بود، آغاز شد. این تنش به تقابل ۵۰۰ سرباز آمریکایی و ۲۰۰۰ سرباز بریتانیایی انجامید، اما در نهایت با حس شوخ‌طبعی فرمانده نیروی دریایی بریتانیا، دریاسالار رابرت بینز، که درگیری بر سر یک خوک را احمقانه دانست، تنش فروکش کرد و دو طرف توافق کردند تا تعیین مرز رسمی، تنها ۱۰۰ سرباز در منطقه نگه دارند.

تنش‌های قرن نوزدهم و جنگ داخلی آمریکا

در سال ۱۸۶۱، در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا، نیروی دریایی ایالات متحده دو دیپلمات کنفدراسیون را که در حال سفر به بریتانیا بودند، از کشتی بریتانیایی ترنت دستگیر کرد. این اقدام باعث شد که فرماندار کل کانادا دستور آماده‌باش نظامی صادر کند و بریتانیا نیز ایالات متحده را به تجاوز به خاک کانادا متهم کرد. با این حال، آبراهام لینکلن برای جلوگیری از درگیری بیشتر، دیپلمات‌های کنفدراسیون را آزاد کرد و مانع از وقوع جنگی دیگر شد.

برنامه‌ریزی کانادا برای تهاجم به ایالات متحده

با استقلال کانادا از بریتانیا در سال ۱۸۶۷، این کشور همچنان نگران حمله احتمالی از سوی همسایه جنوبی خود بود. پس از جنگ جهانی اول و قدرت گرفتن آمریکا، این نگرانی‌ها افزایش یافت و در نتیجه، ارتش کانادا در سال ۱۹۲۱ برنامه‌ای سری به نام «طرح دفاعی شماره ۱» (Defense Scheme No. 1) برای حمله پیش‌دستانه به آمریکا طراحی کرد.

این نقشه که توسط ژنرال باستر براون تهیه شده بود، شامل حمله به شهرهای کلیدی ایالات متحده مانند پورتلند، فارگو، نیاگارا و آلبانی بود. براون حتی با لباس مبدل و خودروی مدل T فورد خود به نیویورک و ورمانت سفر کرد تا از نقاط ضعف خطوط دفاعی آمریکایی‌ها اطلاعات جمع‌آوری کند. او در گزارش خود نوشته بود: «اگر آمریکایی‌ها واقعاً تنبل نیستند، دست‌کم عادت دارند زیاد استراحت کنند و با یکدیگر گپ بزنند.»

War Plan Red illustration.
طرح دفاعی شماره ۱ کانادا برای حمله پیشدستانه به آمریکا

نقشه آمریکا برای حمله به کانادا: «طرح جنگی قرمز»

اما کانادایی‌ها تنها کسانی نبودند که به فکر حمله بودند. ایالات متحده در سال ۱۹۳۰ برنامه‌ای تحت عنوان «طرح جنگی قرمز» (War Plan Red) برای حمله به کانادا تدوین کرد. این طرح شامل محاصره دریایی هالیفاکس، حمله از دیترویت و آلبانی برای تصرف تورنتو و مونترال، و همچنین استفاده از سلاح‌های شیمیایی بود. چارلز لیندبرگ، خلبان زبده آمریکایی و بعدها همدست نازی‌ها، در مأموریت‌های شناسایی محرمانه به کانادا شرکت داشت تا نقاط ضعف این کشور را شناسایی کند.

«طرح جنگ قرمز» بر این فرض استوار بود که بریتانیا، با تکیه بر قدرت نیروی دریایی سلطنتی، ممکن است از طریق پایگاه‌های خود در کانادا به آمریکا حمله کند. بنابراین، این طرح بر روی یک استراتژی دفاعی اولیه و سپس یک حمله پیش‌دستانه برای اشغال بخش‌های کلیدی کانادا متمرکز بود تا از تقویت نیروهای کانادایی توسط بریتانیا جلوگیری شود.

در سال ۱۹۳۵، کنگره ایالات متحده ۵۷ میلیون دلار برای اجرای این طرح جنگی اختصاص داد و ساخت سه فرودگاه مرزی را آغاز کرد. اما چند ماه بعد، یک بروشور دولتی به‌طور تصادفی فاش کرد که این فرودگاه‌ها در واقع پایگاه‌های نظامی بودند. این خبر در صفحه اول نیویورک تایمز منتشر شد و باعث ایجاد جنجال دیپلماتیک شد.

War Plan Red illustration.
طرح جنگی قرمز

محورهای اصلی عملیات طرح جنگی قرمز

این طرح نظامی چندین منطقه عملیاتی را برای تهاجم آمریکا به کانادا مشخص کرده بود:

  1. نوا اسکوشیا و نیوبرانزویک
    • حمله با استفاده از سلاح‌های شیمیایی به بندر هالیفاکس به‌عنوان نخستین اقدام، به‌منظور از بین بردن توان دریایی بریتانیا و قطع ارتباطات زیرآبی بین بریتانیا و کانادا.
    • اشغال شهر مونکتون به‌عنوان نقطه کلیدی راه‌آهن برای قطع ارتباط نوا اسکوشیا با دیگر مناطق کانادا.
  2. کبک و دره رودخانه سنت لورن
    • تصرف مونترال و کبک برای قطع ارتباط کانادا با ساحل شرقی و جلوگیری از انتقال نیروها و منابع.
  3. انتاریو و منطقه دریاچه‌های بزرگ
    • تصرف شهرهای تورنتو، و ویندزور و کنترل بر صنعت کانادا برای جلوگیری از استفاده آن توسط بریتانیا.
    • اشغال دریاچه‌های بزرگ برای ایجاد مسیر لجستیکی جهت پشتیبانی حملات بعدی.
  4. وینیپگ
    • تصرف وینیپگ به‌عنوان نقطه حیاتی در شبکه راه‌آهن کانادا.
  5. ونکوور و ویکتوریا
    • اشغال این منطقه برای قطع ارتباط کانادا با اقیانوس آرام و از بین بردن پایگاه‌های دریایی بریتانیا حیاتی بود.
    • طرح‌ریزی برای تصرف جزیره ونکوور از طریق حمله دریایی از بندر پورت آنجلس در ایالت واشنگتن.

با آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹، آمریکا از ادامه اجرای «طرح جنگی قرمز» صرف‌نظر کرد و اسناد آن تا سال ۱۹۷۴ در طبقه‌بندی محرمانه باقی ماندند. این اسناد در نهایت توسط یک روزنامه‌نگار کانادایی کشف و منتشر شد.

در نهایت، هیچ‌یک از این نقشه‌های جنگی عملی نشد و دو کشور به تدریج روابط خود را بهبود بخشیدند. امروزه، کانادا و ایالات متحده بزرگ‌ترین شرکای تجاری یکدیگر هستند و همکاری نزدیکی در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی دارند. با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که آمریکا از طریق قدرت اقتصادی و فرهنگی خود، بدون شلیک حتی یک گلوله، نفوذ گسترده‌ای بر کانادا داشته است.

از خوانندگان دعوت می‌شود که تاریخ پرتنش میان این دو کشور را در نظر داشته باشند و با دقت بیشتری به روابط دیپلماتیک میان واشنگتن و اتاوا توجه کنند، چراکه تاریخ نشان داده است که همیشه یک احتمال کوچک برای بازگشت تنش‌ها وجود دارد.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا