تنها کانادایی دخیل در پروژه منهتن که به ساخت اولین بمب اتمی جهان کمک کرد
فیلم جدید اوپنهایمر مردم را به سینماها کشانده و آنها را با گذشته و روایت ساخت اولین بمب هستهای آشنا کرده است، اما یک دانشمند کانادایی اهل وینیپگ که بخشی از پروژه «منهتن» بود هنوز در سایه است و ناشناخته باقی مانده است.
لویس اسلوتین در 1 دسامبر 1910 در شمال وینیپگ به دنیا آمد و همانجا بزرگ شد.
در سن 16 سالگی به دانشگاه مانیتوبا رفت و در آنجا هم لیسانس و هم فوق لیسانس را در رشته علوم گرفت و در 25 سالگی دکترای بیوشیمی را از دانشگاه کینگز کالج لندن دریافت کرد.
اسرائیل لودویگ خواهرزاده لویس اسلوتین در مصاحبه با یکی از رسانههای کانادایی میگوید: «دایی من آدم فوقالعادهای بود. من شخصاً او را نمیشناختم، او قبل از تولد من درگذشت. اما آنچه خانواده به من گفتهاند این بود که حتی در دوران دانشجویی، مردم او را به عنوان یک فرد بسیار باهوش میشناختند.»
لودویگ میگوید که اسلوتین پس از دریافت دکترای خود، به دانشگاه شیکاگو رفت و با انریکو فرمی، فیزیکدان ایتالیایی که اولین رآکتور هستهای را ساخت، شروع به کار کرد، پروژه ای که اسلوتین در آن حضور داشت. «وقتی فرمی به پروژه منهتن فراخوانده شد، داییم را با خودش بُرد.»
در لوس آلاموس، مکانی که کارهای مخفی پروژه منهتن در آن انجام می شد، اسلوتین وظیفه ساخت هسته رزمی بمب «Gadget» در آزمایش بمب هستهای ترینیتی را بر عهده داشت.
لودویگ همچنین میگوید قرار بود داییاش در هواپیمای بمب افکن «Enola Gay» نیز حضور داشته باشد و بمب اتمی «Little Boy» را که بر روی شهر هیروشیما انداخته شد، مسلح و برای پرتاب آماده کند.
اما از آنجایی که یک کانادایی بود، به او اجازه ورود به آن بخش از عملیات را ندادند، زیرا گرین کارت او هنوز صادر نشده بود.
پس از جنگ و استفاده از دو بمب اتمی در ژاپن، اسلوتین تا سال 1946 در لوس آلاموس ماند.
طبق گفته آزمایشگاه ملی لوس آلاموس که در آنجا تحقیقات ساخت بمب اتم انجام میشد، اسلوتین قرار بود به تدریس در دانشگاه بازگردد، اما ابتدا باید جایگزین خود را آموزش میداد.
یکی از کارهای او انجام تستهای بحرانی (criticality tests) بود که به عنوان «قلقلک دادن دم اژدها» (tickling the dragon’s tail) معروف بود. این فرایند شامل رساندن هسته بمب به نقطه قبل از واکنش شکافت هستهای بود.
این آزمایش شامل دو پوسته نیم کرهای از بریلیم (beryllium) و یک هسته پلوتونیوم کوچک بود و هر چه دو نیمه نزدیکتر میشدند، واکنش شکافت قویتر بود.
برای انجام این آزمایش، اسلوتین از یک پیچ گوشتی برای جدا کردن دو نیمه استفاده میکند. با این حال، در 21 می 1946، دست اسلوتین لیز میخورد و باعث میشد که هسته انفجاری به نقطه بحرانی برسد.
طبق گفتههای آزمایشگاه لوس آلاموس، گرما و نور آبی اتاق را پر میکند.
لودویگ میگوید: «داییام بلافاصله روی هسته انفجاری میپرد و موفق میشود نیمکرهها را از هم جدا کند، واکنش زنجیرهای را متوقف کرد و جان همه افراد در آزمایشگاه را نجات داد.»
اسلوتین با این کار در معرض دوز بیش از حد کشنده تشعشع قرار گرفت و 9 روز بعد در بیمارستان بر اثر مسمومیت بر اثر تشعشع رادیواکتیو زمانی که تنها 35 سال داشت، درگذشت.