تاریخ کانادا ملیله‌ای است که با نخ‌های انعطاف پذیری، تنوع و نوآوری بافته شده است. در حالی که فصل‌های خاصی از این روایت به طور گسترده مورد تجلیل و تجلیل قرار گرفته است، داستان‌ها و رویدادهای کمتر شناخته شده‌ای وجود دارد که تار و پود کانادا را شکل داده است. فراتر از کتاب‌های درسی و روایت‌های رایج، حکایت‌های پنهان، قهرمانان فراموش‌شده، و لحظات مهمی نهفته است که شایسته شناسایی و یادآوری است. در مطلب برخی از جواهرات پنهان تاریخ کانادا را بررسی می‌کنیم که کمتر شناخته شده هستند.
کانادا یکی از قدیمی‌ترین دموکراسی‌های دائماً فعال در جهان است
البته کشورهای قدیمی‌تر زیادی وجود دارند، اما اکثریت قریب به اتفاق آنها در دو قرن گذشته تحت تأثیر نوعی انقلاب، کودتا یا تهاجم قرار گرفته‌اند. بر اساس برخی ملاحظات، ما چهارمین دموکراسی قدیمی جهان هستیم.
یک مزرعه در کانادا به کمونیسم پایان داد
در سال 1983، میخائیل گورباچف تنها یکی از اعضای جوان و ناشناخته دفتر سیاسی شوروی بود که طی یک سفر دولتی به کانادا، به یک شام دوستانه در مزرعه‌ای در انتاریو که مالک آن وزیر کابینه فدرال یوجین ویلان بود دعوت شد. او در آنجا با الکساندر یاکولف، سفیر شوروی در کانادا گفتگو کرد. هر دو مرد به زودی متوجه شدند که تردیدهای مشابهی در مورد نقص‌های عمیق در نظام شوروی دارند. سه ساعت گفت‌وگوی فشرده که پس از آن به ریشه گلاسنوست و پرسترویکا تبدیل شد، اصلاحاتی که گورباچف پس از به رهبری رسیدن در شوروی به اجرا درآورد و ناخواسته مجموعه‌ای از رویدادها را به راه انداخت که به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تنها هشت سال پس از نشست انتاریو منجر شد.
ما یکی از متنوع‌ترین کشورهای جهان هستیم
در سال 2013، یک محقق آلمانی تصمیم گرفت تا کشورها را بر اساس «تنوع فرهنگی» رتبه‌بندی کند – اساساً، چه تعداد از قومیت‌ها و زبان‌های متمایز را می‌توان در یک جمعیت شمارش کرد. معلوم شد که کانادا پیشرو آشکار آمریکای شمالی در این رده است و به طور کلی یکی از متنوع ترین کشورها از نظر فرهنگی است. مردم به معنای واقعی کلمه از هر قوم و نژادی در سراسر جهان تابعیت کانادا را دارند و همین امر در مورد گویشوران همه زبان‌های دنیا صدق می‌کند.
جورج اچ دبلیو بوش زمانی تصمیم داشت که کانادایی شود
پدرسالار یکی از موفق‌ترین سلسله‌های سیاسی در ایالات متحده (و رئیس جمهور ایالات متحده)، بوش پدر به طور جدی در فکر عبور از مرز برای پیوستن به نیروی هوایی سلطنتی کانادا در سال 1941 بود. در آن زمان، ایالات متحده هنوز در جنگ جهانی بی طرف مانده بود. بنابراین هر آمریکایی آزاده‌ای که به دنبال مبارزه با نیروهای محور بود، مجبور بود به یک واحد رزمی کانادایی بپیوندد. اما پس از آن پرل هاربر اتفاق افتاد، ایالات متحده وارد جنگ با آلمان و ژاپن شد و بوش توانست با نام نویسی در ارتش ایالات متحده به آرزوی خود برای جنگیدن با ظلم دست یابد.
دو بار در تاریخ، کانادایی‌ها یک نوآوری پزشکی انقلابی انجام داده‌اند که به معنای واقعی کلمه باعث نجات میلیون‌ها نفر از کام مرگ شد
اولین مورد کشف انسولین در سال 1921 توسط فردریک بانتینگ بود. تا آن زمان، دیابت یک بیماری لاعلاج بود. و سپس در دهه 1990 دوباره این کار را انجام دادیم. این بار یک پزشک کانادایی به نام خولیو مونتانر بود که «کوکتل دارویی» را کشف کرد که ایدز را از حکم اعدام به یک بیماری مزمن قابل کنترل تبدیل کرد.
بمب اتمی هرگز در خاک کانادا منفجر نشده است
که تا حدودی غیرمنتظره است. زیرا ما یکی از مشارکت کنندگان اصلی پروژه منهتن بودیم و دشت‌های وسیع خالی زیادی داریم که اگر می‌خواستیم می‌توانستیم یکی را امتحان کنیم. اما یک دوره زمانی بود که کانادایی‌ها دارای بمب اتمی بودند. از سال 1964 تا 1984، تسلیحات استراتژیک و تاکتیکی هسته‌ای ایالات متحده در زرادخانه نیروهای مسلح کانادا قرار داشت – و این علاوه بر تمام سلاح‌های هسته‌ای است که آمریکایی‌ها مخفیانه در پایگاه‌های خود در کانادا نگهداری می‌کردند
