تاریختاریخ کاناداسیاسی

آمریکا چگونه می‌تواند کانادا را ضمیمه خاک خود کند؟

دو روزنامه‌ تأثیرگذار «واشنگتن اینتلیجنسر و واشنگتن ادورتایزر» در فوریه‌ ۱۸۴۷ نوشتند: «خدا را شکرگذاریم… ما دیگر چیزی را از طریق فتح به دست نمی‌آوریم.» این جمله در پی امضای پیمان گوادالوپ هیدالگو منتشر شد، که طی آن ایالات متحده ۵۵ درصد از خاک مکزیک را با پرداخت ۱۵ میلیون دلار خریداری کرد. این پیمان جنگ خونین مکزیک و آمریکا را که جان هزاران نفر را گرفت، پایان داد.

علیرغم تلفات جانی و بلندپروازی آمریکا برای تصرف تمام خاک مکزیک، این پیمان کل این تجربه را به جای فتح و کشورگشایی، به عنوان «واگذاری» زمین قلمداد کرد. آن زمان ناممکن نبود، غیرقابل تصور هم نبود.

هر کانادایی باید به این بخش از تاریخ آمریکا توجه کند. در یک پیمان، ایالات متحده ایالت‌های کنونی کالیفرنیا، نوادا، یوتا، نیومکزیکو، آریزونا، کلرادو، اوکلاهما، کانزاس و وایومینگ را ضمیمه خاک خود کرد. سپس به طور غیرقانونی به قلمرو بومیان در غرب تجاوز کرد. کانادا ممکن است بعدی باشد – شاید نه بلافاصله به عنوان ایالت پنجاه و یکم، بلکه احتمالاً به عنوان قلمروی ایالات متحده که به کانادایی‌ها هیچ حق رأی برای کنگره یا ریاست جمهوری نخواهد داد، تنها اجازه می‌دهد که کانادا خودمختاری محدودی داشته باشد و سؤالات مربوط به تابعیت کشور را مبهم ‌کند. ساختار قانون اساسی در ایالات متحده وجود دارد که امکان وقوع آن را فراهم می‌کند.

A member of the Danza Azteca dances in feathered garb.
رقص یکی از اعضای قبیله Danza Azteca در سانتافه، نیومکزیکو در سال 2006 در یک رویداد برای به رسمیت شناختن معاهده گوادالوپ هیدالگو که به جنگ مکزیک و آمریکا در سال 1848 پایان داد.

ناممکن؟ غیرقابل تصور؟ بسیاری از کارشناسان سخنان تند ترامپ را به عنوان چانه‌زنی تند تلقی می‌کنند. آنها می‌گویند این فقط حرف‌های کنایه‌آمیز است. برخی استدلال کرده‌اند که پرخاشگری او صرفاً بخشی از تاکتیک‌های مذاکره‌ مورد علاقه‌ او، یعنی «هنر معامله» است.

این تفسیر غلط است. نحوه‌ عملی کردن این تهدید توسط ترامپ را می‌توان در قانون اساسی ایالات متحده یافت. هم ظرفیت و هم سابقه‌ای برای ایالات متحده برای به دست آوردن قلمرو از طریق واگذاری یا تسخیر وجود دارد.

تهاجم نظامی به کانادا

«طرح جنگ سرخ» سال ۱۹۳۰ نیز توسط وزارت جنگ ایالات متحده برای نحوه‌ حمله به کانادا در صورت لزوم تدوین شد.

این طرح جزئیات تکان‌دهنده‌ای درباره آغاز حمله در هالیفکس با حمله شیمیایی، اشغال سریع نیوبرانزویک و سپس اشغال کبک سیتی و مونترال قبل از تصرف آبشار نیاگارا را شامل می‌شد.

از نظر تاریخی، آمریکا بسیاری از رهبران کانادا را نگران کرده است. ملکه ویکتوریا احساس می‌کرد که اتاوا به عنوان پایتخت از حملات آمریکا در امان خواهد ماند. جان اَی. مک‌دونالد اولین نخست وزیر کانادا نگران حملات نیروهای اتحادیه در شمال (مخالف برده‌داری) به کانادا بود، زیرا به جاسوسان و مهاجمان کنفدراسیون در جنوب ایالات متحده (موافق برده‌داری) اجازه داده شد در طول جنگ داخلی در مونترال پناه بگیرند.

در انتخابات سال ۱۹۱۱، زمانی که حزب لیبرال برای تجارت آزاد با ایالات متحده تلاش می‌کرد با موجی از احساسات ضد آمریکایی که از حزب محافظه‌کار «رابرت بُردن» حمایت می‌کرد، روبرو شد.

پیمان‌ها و چراغ سبز کنگره

صرف نظر از پارانویای فرضی، توانایی ایالات متحده برای به دست آوردن قلمرو در قانون اساسی ایالات متحده نهادینه شده است. این بسیار ساده است. اول، با ماده دوم، بخش ۲ قانون اساسی شروع کنید:

«او [رئیس جمهور] حق خواهد داشت با مشورت و موافقت سنا پیمان‌هایی منعقد کند، مشروط بر اینکه دو سوم سناتورهای حاضر موافق باشند...».

پیمان‌ها ابزارهایی هستند که ایالات متحده پس از تصویب آن پیمان‌ها توسط اکثریت دو سوم سنا از طریق آنها «بدون فتح» چیزی را به دست می‌آورد.

در سال ۱۸۴۸، رئیس جمهور زاکری تیلور پیمان گوادالوپ هیدالگو را برای الحاق سرزمین‌های مکزیک به کنگره پیشنهاد کرد. اگرچه برخی می‌خواستند تمام مکزیک را تصرف کنند، اما کنگره این پیمان را تصویب کرد.

در سال ۱۸۹۸، کنگره قطعنامه‌ مشترک مجلس ۲۵۹ را تصویب کرد. این قطعنامه پیمان الحاق هاوایی توسط رئیس جمهور ویلیام مک‌کینلی را تصویب کرد. به دلیل اعتراض، دادخواست و مخالفت، هاوایی ۶۰ سال طول کشید تا در سال ۱۹۵۷ به یک ایالت رسمی تبدیل شود.

داستان مبدا آمریکا، کشوری متولد شده در انقلاب، تنها به بخش کوچکی از این کشور مربوط می‌شود. بقیه آمریکا از طریق الحاق، کشورگشایی و تصرف غیرقانونی به وجود آمد. ایالات متحده از طریق ترکیبی از واگذاری، اشغال و خرید به ۵۰ ایالت و ۱۴ قلمرو فراسرزمینی گسترش یافت.

A black-and-white photo shows a man unfurling the U.S. flag with 50 stars.
دوایت آیزنهاور، رئیس جمهور ایالات متحده، پس از امضای اعلامیه‌ای که هاوایی را پنجاهمین ایالت اتحادیه می‌کرد، پرچم 50 ستاره‌ای جدید آمریکا را در واشنگتن در آگست 1959 به اهتزاز د‌ر‌می‌آورد.

نقش مخالفت

از خرید ایالت لوئیزیانا در سال ۱۸۰۳ – که طی آن ۸۲۷۹۸۷ مایل مربع از فرانسه به ایالات متحده منتقل شد – تا واگذاری جزایر مارشال از ژاپن در سال ۱۹۴۷، سرنوشت آشکار، اعتقاد به اینکه گسترش ایالات متحده در سراسر قاره آمریکا هم توجیه‌پذیر و هم اجتناب‌ناپذیر است، در ستون فقرات قانون اساسی ایالات متحده نهادینه شده است.

اما مخالفت نیز در آن وجود دارد.

پس از اینکه ایالات متحده قانونی قلمروهایی را به دست آورد، ماده چهارم، بخش ۲ قانون اساسی به کنگره اختیار می‌دهد تا آنها را مدیریت یا از بین ببرد:

«کنگره حق خواهد داشت در مورد قلمرو و سایر اموال متعلق به ایالات متحده، تمام قوانین و مقررات لازم را تصویب و اجرا کند».

A black-and-white photo of a bearded man in a military uniform.
ژنرال یولیسیز اس. گرانت که از سال 1869 تا 1877 به عنوان هجدهمین رئیس جمهور آمریکا خدمت کرد.

اگر قلمرویی از طریق پیمانی ناعادلانه، از طریق روش‌های غیرقانونی یا اگر منافع آمریکا را به چالش بکشد، به دست آمده باشد، آنگاه می‌توان آن را از بین برد. جزایر مارشال نمونه‌ای از آن است. پس از خدمت به عنوان زمین آزمایش هسته‌ای ایالات متحده، این کشور در سال ۱۹۷۹ قانون اساسی خود را تصویب کرد و اکنون در یک پیمان ارتباط آزاد با ایالات متحده است.

رئیس جمهور یولیسز اس. گرانت الحاق سانتو دومینگو در جمهوری دومینیکن را در سال ۱۸۷۰ پیشنهاد کرد و فکر می‌کرد این مکان خوبی برای برده‌های سیاه آزاد شده است تا از تبعیض در ایالت‌های جنوبی رهایی یابند و در عین حال از جمهوری دومینیکن در برابر تهاجم هائیتی محافظت کنند. کنگره هیچ یک از اینها را قبول نکرد و این پیمان را تصویب نکرد.

استثنای کوبا – بر سر شکر

در سال ۱۸۹۸، ایالات متحده با حمله به کوبا، پورتوریکو، فیلیپین و گوام، علیه اسپانیا اعلام جنگ کرد. ظرف شش ماه، اسپانیا تسلیم شد و پیمان‌های الحاق از طریق واگذاری برای هر قلمرو تنظیم شد. ایالات متحده حاکمیت خود را بر همه آنها به جز کوبا به دست آورد، اگرچه فیلیپین در سال ۱۹۴۶ استقلال خود را بازپس گرفت.

استثنای کوبا به لطف سناتور «هنری تِلِر از کلرادو بود که نگران این بود شکر کوبا بازار آمریکا را فرا گیرد. او بلندپروازی‌های خود را با لفاظی‌هایی در مورد اهمیت خودمختاری، حکومت خودگردان و حقوق بشر ترسیم کرد.

اما در واقع، تِلِر می‌خواست کوبا را برای محافظت از تولیدکنندگان داخلی چغندرقند دور نگه دارد. سنا این اصلاحیه را برای حذف کوبا تصویب کرد. با این حال، چهار سال بعد، اصلاحیه دیگری توسط سناتور اورویل پلات از کنتیکت، خلیج گوانتانامو را به عنوان پایگاه نظامی دائمی ایالات متحده در این جزیره تعیین کرد و به ایالات متحده حق داد تا هر زمان که صلاح دانست به کوبا حمله کند.

Army buildings under a sunny sky with the American flag flying.
چادرهای کمپ عدالت در پایگاه دریایی گوانتانامو، کوبا، آوریل 2019

گشودن خطوط ارتباطی

به نظر می‌رسد تصور اینکه بحث‌هایی درباره تلاش‌های الحاق ایالات متحده علیه کانادا در حال انجام است، دشوار باشد. واقعاً نگران‌کننده است، اما نادیده گرفتن تاریخ، چشم‌پوشی از قانون اساسی ایالات متحده و تلاش برای فریب خود از طریق ربط دادن آن به هنر معامله اشتباه خواهد بود.

پیشنهاد ترامپ برای پیوستن کانادا به ایالات متحده فقط می‌تواند با تدوین پیمانی اتفاق بیفتد که نشان دهد روند واگذاری، خرید یا اشغال قانونی است. تنها پس از آن کنگره می‌تواند آن را تصویب کند و تنها با اکثریت دو سوم سنا. ترامپ دو سوم سنا را ندارد.

اقدام صحیح، رساندن صدای کانادایی‌ها به کنگره است. استحکام روابط کانادا-آمریکا همواره از طریق روابط فردی در بستری عمیقاً درهم‌تنیده از روابط خانوادگی و تجاری شکل گرفته است. ترامپ ارزش این روابط را درک نمی‌کند. اما کنگره ممکن است این ارزش را دریابد، به‌ویژه اگر الحاق کانادا هزینه‌ای گزاف به همراه داشته باشد.

به همین دلیل است که سیاستمداران کانادایی در سطوح فدرال، استانی و حتی محلی باید خطوط ارتباطی با کنگره، به‌ویژه در ایالت‌های استراتژیک از نظر اقتصادی، برقرار کنند.

نمایندگان کنگره باید الحاق کانادا را نه به مثابه یک غنیمت، بلکه به عنوان باری سنگین و مضحک، هم از نظر سیاسی و هم از نظر مالی، تلقی کنند.

نویسنده: «ریچارد هویش» دانشیار مطالعات توسعه بین‌الملل، دانشگاه دالهاوزی

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا