آیا اقتصاد کانادا وارد رکود خواهد شد؟

در ماههای اخیر، هشدارها درباره ورود قریبالوقوع اقتصاد کانادا به رکود افزایش یافتهاند؛ هشدارهایی که بسیاری از تحلیلگران دلیل اصلی آن را جنگ تجاری ایالات متحده به رهبری رئیسجمهور، دونالد ترامپ، میدانند.
بر اساس نظر کارشناسان اقتصادی، نشانههای کلیدی ورود یک اقتصاد به رکود شامل کاهش مستمر در رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، ضعف در بازار کار، و کاهش اعتماد مصرفکنندگان و فعالان اقتصادی است. در کنار این شاخصهای رسمی، برخی نشانههای کمتر مورد توجه نیز وجود دارند که میتوانند تصویری دقیقتر از ضعف زیرساختی در اقتصاد ارائه دهند، از جمله تغییر الگوهای خرید مصرفکنندگان و افزایش تقاضا برای ارتقای مهارتهای شغلی.
رکود اقتصادی چیست؟
رکود اقتصادی، در تعریف فنی، به دورهای اطلاق میشود که تولید ناخالص داخلی یک کشور طی دو فصل متوالی کاهش یابد. تولید ناخالص داخلی، میزان مالی کل کالاها و خدمات تولیدشده در یک بازه زمانی مشخص است و مهمترین معیار سنجش عملکرد اقتصادی به شمار میرود.
در حالیکه بسیاری از عوامل در تحلیل وضعیت اقتصادی دخیلاند، کاهش دو فصل پیاپی در GDP بهعنوان شاخص قطعی رکود در نظر گرفته میشود.
در آخرین گزارش منتشرشده از سوی آمار کانادا، اقتصاد این کشور در ماه ژانویه ۰.۴ درصد رشد داشته است؛ رقمی که بزرگترین رشد ماهانه طی تقریباً یک سال گذشته به شمار میرود. با این حال، دادههای ماه فوریه که قرار است در ۳۰ آوریل منتشر شود، نشان میدهد که احتمالاً رشد اقتصادی در آن ماه بدون تغییر باقی مانده و این میتواند نشانهای از کند شدن آهنگ رشد باشد.
بر اساس تحلیل مارکو ارکولاو، اقتصاددان ارشد در بانک TD، رشد اقتصادی در سهماهه نخست سال در حدود ۲ درصد برآورد شده است، اما او آینده کوتاهمدت را «ناپایدار» توصیف میکند، بهویژه با توجه به تبعات ادامهدار جنگ تجاری ایالات متحده.
بازار کار؛ شاخصی مهم در سنجش رکود
یکی از شاخصهای مکمل برای سنجش رکود، وضعیت بازار کار است. معمولاً در آستانه رکود، شرکتها تمایل کمتری به استخدام دارند و ممکن است روند جذب نیرو را متوقف کنند. در ماههای اخیر، نرخ بیکاری در کانادا افزایش یافته و مشاغل بسیاری از بین رفتهاند؛ نشانهای نگرانکننده برای اقتصاد کشور.
در عین حال، رکود نباید با افسردگی اقتصادی یا رکود بزرگ (Depression) اشتباه گرفته شود. افسردگی اقتصادی دورهای بهمراتب شدیدتر و طولانیتر از رکود است. رکودها معمولاً چند ماه تا چند سال طول میکشند و در بسیاری موارد، اقتصاد میتواند در مدت نسبتاً کوتاهی بهبود یابد. نمونههای اخیر رکود شامل بحران مالی جهانی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و رکود ناشی از پاندمی کرونا در سال ۲۰۲۰ است. در مقابل یکی از شناختهشدهترین نمونههای افسردگی اقتصادی در تاریخ معاصر، رکود بزرگ یا «Great Depression» است که در سال 1929 آغاز شد و تا اواخر دهه 1930 ادامه یافت.
نشانههای غیررسمی رکود در رفتار مصرفکنندگان
بسیاری از دادههای رسمی مانند کاهش تولید ناخالص داخلی معمولاً با تأخیر منتشر میشوند، اما تغییر در رفتار مصرفکننده و کسبوکارها زودتر از این دادهها قابل مشاهده است. این شکاف زمانی، فضایی برای نظریهپردازی دربارهی شاخصهای پیشنگر رکود فراهم میکند؛ برخی از این شاخصها از دنیای مجازی مانند تیکتاک گرفته تا گفتوگوهای خانوادگی و محل کار مطرح میشوند.
برای مثال، در دوران رکود ناشی از کرونا، بسیاری از افراد مسیر شغلی خود را تغییر دادند یا به دنبال ارتقای مهارتهای خود رفتند. به گفته اقتصاددان و مدرس دانشگاه، موشه لندر، این تغییرات معمولاً در دورههایی که اقتصاد دچار تحول میشود، رخ میدهد و افراد بیشتر مایلاند ریسک کنند زیرا چیز زیادی برای از دست دادن ندارند.
از سوی دیگر، رفتار خرید مردم نیز تغییر میکند. سارا بارتنیکا، نویسندهی خبرنامه Milk Bag در حوزهی اقتصاد و فرهنگ کانادا، میگوید: «مواد غذایی یکی از سادهترین حوزهها برای تغییر الگوی خرید است. گسترش فروشگاههای تخفیفی نیز مؤید این تغییر است.»
نظریههای غیررسمی و گاه عجیب دربارهی رکود
در کنار تحلیلهای اقتصادی رایج، برخی نظریههای قدیمی و عمدتاً غیرعلمی نیز هنوز در گفتوگوهای عمومی مطرح میشوند. این نظریهها شامل کاهش فروش لوازم آرایشی مانند رژ لب، افت فروش لباس زیر مردانه، و حتی افزایش موارد بثورات پوستی نوزادان به دلیل کاهش استفاده از پوشک هستند. هرچند بسیاری از این نظریهها رد شدهاند، اما همچنان در فضای عمومی مورد توجه قرار میگیرند و مردم آن را نشانه ای از رکود می دانند.
در حالیکه گزارشهای رسمی نشانههایی از رشد اقتصادی در آغاز سال نشان میدهند، کارشناسان درباره آینده هشدار میدهند. فشارهای ناشی از جنگ تجاری، افزایش هزینهی کالاها و خدمات، و ضعف در بازار کار میتواند زمینهساز ورود کانادا به دورهای از رکود اقتصادی باشد. رفتار مصرفکنندگان و تغییرات در بازار کار، زنگهای خطری هستند که باید جدی گرفته شوند، حتی پیش از آنکه دادههای رسمی این واقعیت را تأیید کنند.