در حالی‌که سریال پرطرفدار «سیمپسون‌ها» با ۳۶ فصل و بیش از ۷۸۰ قسمت همچنان یکی از طولانی‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی جهان به شمار می‌رود، تاکنون هیچ‌گاه داستانی از هومر سیمپسون در ساسکاچوان روایت نشده است. این در حالی است که ریشه‌های تاریخی خانواده خالق این سریال، به‌طور مستقیم به این استان بازمی‌گردد. همچنین اگر بدانید که چه چیزی در سال ۱۹۱۸ خانواده واقعی هومر را به شمال فراری داد، «فیلم سیمپسون‌ها» برایتان رنگ و بوی دیگری می‌گیرد.
بدون وجود ساسکاچوان، شاید هومر، مارج، بارت، لیزا یا مگی هرگز پا به عرصه وجود نمی‌گذاشتند. سرزمین آسمان‌های زنده (ساسکاچوان)، بذر پُربارترین کمدیِ موقعیت تاریخ تلویزیون را در خاک خود کاشت.
بر اساس گزارشی در نشریه «کانادین جئوگرافیک»، داستان آغاز «سیمپسون‌ها» شاید بیش از آن‌که از دنیای انیمیشن برخاسته باشد، از مهاجرت و فرار شکل گرفته باشد. ماجرا از آبراهام (ایب) گرونینگ، پدربزرگ مت گرونینگ ـ خالق «سیمپسون‌ها» ـ آغاز می‌شود؛ مردی ۲۴ ساله از اهالی کانزاس که در جریان جنگ جهانی اول، به دلیل باورهای مذهبی منونایت‌ها و کشاورزی خانوادگی‌اش، از پیوستن به ارتش آمریکا سر باز زد. اما هیئت نظامی تقاضای معافیت او را رد و ازدواجش با الیزابت نیکل را نیز نوعی تلاش برای فرار از خدمت اجباری سربازی تلقی کرد.
منونایت‌ها پیروان جنبش آناباپتیست قرن شانزدهم هستند که بر ایمان به عیسی مسیح، تعمید ایمانداران بالغ، جدایی کلیسا از دولت و به‌ویژه عدم خشونت و صلح‌طلبی تاکید دارند. آنها به زندگی ساده، اهمیت جامعه ایمانی و اقتدار کتاب مقدس معتقدند و امروزه در سراسر جهان با تنوعی در شیوه زندگی، از جوامع سنتی تا گروه‌های مدرن، پراکنده شده‌اند، اما اصول اساسی ایمان آناباپتیستی همچنان در بین آنها مشترک است.
گزارش‌های تاریخی نشان می‌دهد که تهدید به خشونت و فشارهای محلی، ایب را وادار کرد تا به همراه خانواده‌اش پنهان شود و سپس، در سکوت و با حمایت برخی آشنایان، به کانادا مهاجرت کند. این خانواده پس از فروش دارایی‌های خود به مبلغ تقریبی ۱۵۰ هزار دلار، بین ماه‌های آگست تا سپتامبر سال ۱۹۱۸ وارد ساسکاچوان شدند و در منطقه منونایت‌نشین هربرت در ساسکاچوان ساکن گشتند. آنها بعدها در حوالی مین سنتر، در نزدیکی رودخانه ساسکاچوان جنوبی، به کشاورزی پرداختند.
هم‌زمان، دولت آمریکا از پلیس سواره‌نظام سطلنتی شمال غرب کانادا و کنسول خود در این کشور خواستار بازگرداندن ایب شد، اما این تلاش‌ها به دلیل ادعای بیماری ایب به آنفولانزا، ناکام ماند. در این میان، فرزند دوم این زوج یعنی هومر فیلیپ گرونینگ، در ۳۰ دسامبر ۱۹۱۹ در کانادا متولد شد؛ شخصی که بعدها در جنگ جهانی دوم به خلبانی تبدیل شد و نشان افتخار «صلیب پرواز ممتاز» را دریافت کرد.
با پایان جنگ و کاهش حمایت‌ها از منونایت‌ها، نگاه‌ها به مهاجران تغییر کرد و خانواده گرونینگ در سال ۱۹۲۰ به آمریکا بازگشت. تنها فرانک، عموی هومر، در ساسکاچوان ماندگار شد.
آمریکا اما همچنان ایب را نبخشیده بود؛ جایزه‌ای ۵۰ دلاری برای دستگیری‌اش تعیین شده بود. برای گریز از مجازات‌های بیشتر، ایب به مقام استادی رسید و تا زمان مرگ همسرش، الیزابت، در سال ۱۹۷۵، با او زندگی کرد. خودش نیز شش سال بعد، در پورتلندِ اورگن، چشم از جهان فروبست.
در دهه‌های بعد، هومر گرونینگ به فیلمسازی روی آورد و در مصاحبه‌ای با نشریه Sightlines، ضمن اشاره به دگرگونی مسیر زندگی‌اش، گفت: «من به‌عنوان یک منونایت صلح‌طلب به دنیا آمدم، اما وقتی بزرگ شدم، روی پاریس بمب انداختم.»
او با مارگارت (مارج) ویگم ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد. کوچک‌ترینِ آنها، مت، در دهه ۱۹۸۰ خانواده سیمپسون را بر اساس اعضای خانواده خود طراحی کرد. البته به گفته خودش، شباهت‌ها تنها در نام‌ها باقی ماند. مت گرونینگ در گفت‌وگویی با مجله Smithsonian اظهار داشت: «پدرم آن‌قدرها هم دونات دوست نداشت.»
در سال ۱۹۹۶، هومر در شهر پورتلندِ ایالت اورگن درگذشت. در سال ۲۰۰۲، مت به‌اشتباه عنوان کرد که پدرش اهل وینیپگ بوده است. خواهر او، لیزا گرونینگ، در پاسخ به پرسشی درباره پیشینه خانوادگی‌شان در ساسکاچوان، گفت: «از این موضوعات هیچ‌چیز نمی‌دانستم.»
در یکی از آخرین اشاره‌های تاریخی به این خانواده در خاک کانادا، روزنامه‌ی Leader-Post چاپ رجاینا در ۴ می ۱۹۵۰، نام آبرام گرونینگ را در فهرست کشاورزانی آورد که درآمدشان از هیئت گندم کانادا را مطالبه نکرده بودند. سهم او، ۲۸ دلار و ۲۱ سنت بود. با این حال، شاید جای نگرانی نباشد؛ چراکه دستاورد واقعی خانواده او، میلیاردها دلار ارزش فرهنگی برای یکی از ماندگارترین سریال‌های تاریخ تلویزیون بوده است.
