چگونه جیمی کارتر جوان کانادا را از یک فاجعه اتمی نجات داد؟
در دسامبر سال 1952، وقتی سرمای سوزان کانادا را در آغوش گرفته بود و در سکوت برفزده انتاریو، دنیای انرژی هستهای در آستانه تجربه یک فاجعه مهیب ایستاده بود، هیچکس تصور نمیکرد که یک مرد جوان از دهکدهای کوچک در جنوب ایالات متحده، که به تازگی به تفنگداران نیروی دریایی پیوسته بود، قرار است نجاتبخش بزرگ این بحران باشد. جیمی کارتر، 28 ساله، کسی که هنوز مسیر زندگیاش در دنیای سیاست و جهانی شناخته نشده بود، به خاطر آموزشهای نظامیاش، در لحظهای که دنیا به خاکستر هستهای تهدید میشد، توانست در شرایطی که هیچ کس دیگری جرئت نمیکرد پا به آن بگذارد، وارد عمل شود.
حادثه در مرکز تحقیقاتی هستهای چاک ریور Chalk River، واقع در شمال غربی اتاوا، جایی که آزمایشات هستهای در آن زمان در حال انجام بود، به یک فاجعه بیسابقه تبدیل شد. راکتور تحقیقاتی NRX، به علت شکستن چندین میله سوخت، دچار ذوب نسبی شد و آبهای زیرزمینی مرکز با مواد رادیواکتیو آلوده گردید. ۴.۵ میلیون لیتر آب آلوده و ۱۰ کیلوکوری مواد رادیواکتیو، که در آن زمان معادل ۴۰۰ تابکرل (Tbq) بود، وارد سیستم خنککننده این تأسیسات شد که خطرات بسیار بزرگی را در پی داشت.
در این شرایط، مقامات کانادایی و آمریکایی به دنبال کسی بودند که بتواند این بحران را کنترل کند. جیمی کارتر که به تازگی در کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده مشغول به کار شده بود، مأمور شد تا به کانادا اعزام شود. هرچند او هنوز به تجربههای زیادی در زمینههای مختلف زندگی نرسیده بود، اما به عنوان یک افسر در نیروی دریایی ایالات متحده، آماده بود تا در عملیات پاکسازی شرکت کند.
در حالی که این حادثه میتوانست به یکی از بزرگترین بحرانهای هستهای تاریخ تبدیل شود، جیمی کارتر به همراه ۲۶ آمریکایی دیگر اولین کسانی بودند که به داخل راکتور آسیبدیده وارد شدند. این عملیات پاکسازی زیر پرچم همکاری مشترک دو کشور انجام شد و شامل پرسنل نظامی ایالات متحده، کارکنان کانادایی و پیمانکاران ساختمانی بود. کارتر و تیمش در معرض سطوح خطرناک تشعشعات قرار گرفتند و به وضوح در کتاب خود به آثار این تشعشعات بر بدنش اشاره کرده است.
او در کتابش «Why Not the Best» که در دوران نامزدی ریاستجمهوری در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، به آموزشهایی که برای آماده شدن به انجام عملیات پاکسازی دریافت کرده بود، اشاره میکند. او مینویسد که تأثیرات طولانیمدت تشعشعات را هنوز هم احساس میکند. «حدود شش ماه پس از این حادثه، متوجه شدم که رادیواکتیویته در ادرارم وجود دارد»، گفتههای او است که در آن زمان برای بسیاری از افراد، نشانهای از فداکاری و شجاعت آن تیم در مواجهه با خطرات جدی بود.
اگرچه عملیات پاکسازی هفتهها به طول انجامید، راکتور Chalk River پس از دو سال دوباره به کار افتاد و توانست از بحران عبور کند. این رویداد، که هرگز به طور کامل در رسانهها پخش نشد، یکی از نخستین گامهای جیمی کارتر در دنیای سیاست و مدیریت بحران بود. او که پس از این تجربه، یک سال بیشتر در نیروی دریایی ماند، بعدها در اکتبر 1953 به طور افتخاری از خدمت سربازی برکنار شد و به تجارت بادامزمینی خانوادهاش بازگشت.
این تجربه، به گفتهی خود جیمی کارتر، به او کمک کرد تا رابطه عمیقتری با همنوعانش در کشورهای دیگر، به ویژه کانادا، پیدا کند. در بحرانهای بینالمللی بعدی، مانند بحران گروگانگیری ایران، همان حس نزدیکی و همکاری که در پاکسازی راکتور Chalk River تجربه کرده بود، به او کمک کرد تا در مدیریت بحرانها، تصمیمات عاقلانهتری اتخاذ کند.
کارتر در آن روزهای سرد دسامبر 1952، نه تنها به عنوان یک سرباز، بلکه به عنوان یک انسان، مسئولیتی فراتر از مرزهای جغرافیایی خود پذیرفت. و اینگونه بود که یک مرد جوان، با ارادهای استوار، جان مردم یک ملت و سرنوشت یک منطقه را از تهدید یک فاجعه هستهای نجات داد.