زندگی دوگانه فرانک هادسبک؛ کمونیستی که برای پلیس کانادا جاسوسی میکرد
کتابی تازهمنتشر شده در کانادا، اثری تأثیرگذار از دنیس گروئندینگ، روزنامهنگار و نماینده پیشین حزب دموکراتیک نوین، پرده از داستانی واقعی و کمتر شناختهشده برمیدارد که در لایههای تاریک تاریخ سیاسی این کشور نهفته است.
این کتاب با نگاهی موشکافانه و مستند، زندگی فرانک هادسبک، کمونیستی را روایت میکند که در قامت یک مخبر برای پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا ایفای نقش میکرد. هادسبک، در حالی که ظاهراً عضوی از یک جنبش اجتماعی بود، با زیرکی و نفوذ عمیق خود، اطلاعات محرمانه را به مقامات دولتی منتقل میکرد و نقش پیچیدهای در شبکه قدرت و کنترل ایفا میکرد.
گروئندینگ در این اثر، نه تنها به انگیزههای هادسبک و روشهای او در این خیانت تاریخی پرداخته، بلکه پیامدهای این نوع نفوذ بر جنبشهای اجتماعی و افراد درگیر را نیز به دقت کاویده است. این کتاب با عمقی تحلیلی و نگاهی انسانی، تصویری روشن از روابط پیچیده میان دولت، جنبشهای اجتماعی، و بازیگران پنهان این عرصه ارائه میدهد.
اثری که نه تنها داستان یک فرد، بلکه روایتی از تقابل ایدهها، قدرت و خیانت است؛ روایتی که خواننده را به بازنگری در تاریخ و سیاست فرامیخواند.
در دهه ۱۹۴۰، فرانک هادسبک، عضو حزب کمونیست در کلگری، وظایفی همچون انجام کارهای دفتری، چاپ اعلامیه و فروش کتابهای حزبی را بر عهده داشت. اما او همچنین مأموریتهایی داشت که هیچ یک از هم قطارانش از آنها اطلاعی نداشتند: جاسوسی و خبرچینی برای پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا.
هادسبک، که برای نیروهای اطلاعات امنیتی RCMP به عنوان مأمور ۸۱۰ شناخته میشد، اطلاعاتی مانند شماره تلفنها، اسامی و مکاتبات را جمعآوری و به پلیس ارائه میکرد.
ورود به کانادا و پیوستن به حزب کمونیست
خانواده هادسبک پیش از جنگ جهانی اول از منطقهای در جنوب مجارستان به کانادا مهاجرت کردند و در ساسکاچوان ساکن شدند. فرانک دوران کودکی سختی را گذراند؛ در ۱۱ سالگی یتیم شد، در مزارع کار کرد و در دهه ۱۹۳۰ به مشاغل مختلف در منطقه رجاینا پرداخت.
او همچنین داوطلب شد تا در جنگ داخلی اسپانیا، در صف پارتیزان های ضد فاشیست علیه ژنرال فرانسیسکو فرانکو بجنگد.
هادسبک که در دهه ۱۹۴۰ تنها، بیپول و در جستجوی کار در آلبرتا بود، توسط پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا به عنوان خبرچین جذب شد، با این شرط که به حزب کمونیست بپیوندد تا پوشش مناسبی برای فعالیتهایش داشته باشد.
فعالیتهای جاسوسی و همکاری با پلیس کانادا
هادسبک در یادداشتهای خود نوشته است: «به من گفته شد که من خبرچین یا جاسوس نیستم. من بخشی از یک تیم با حقوق ماهیانه و هزینههای اضافی بودم و شمارهای به من اختصاص داده شد.»
او هر دو هفته یک بار با افسر رابط خود ملاقات میکرد و اطلاعات مربوط به افراد مشکوک را ارائه میداد. این فعالیتها شامل جستجو در زبالهها، بررسی دفاتر یادداشت و جمعآوری اطلاعات درباره افراد مظنون بود.
گزارشهای هادسبک شامل اسامی صدها نفر از فهرستهای «تحت نظارت پلیس» بود؛ فهرستهایی که افرادی را شامل میشد که نیروهای امنیتی کانادا آنها را به دلیل گرایشهای کمونیستی یا فعالیتهای مرتبط تحت نظر داشتند.
هدفگیری افراد برجسته
نامهای بسیاری از شخصیتهای برجسته کانادایی، از جمله تامی داگلاس، نویسنده فارلی موات، و موسیقیدان استامپین تام کانرز، در این فهرستها دیده میشد.
پلیس فدرال در طول جنگ سرد، کمونیستها و سوسیال دموکراتها را اغلب در یک دسته قرار میداد. گروئندینگ در کتاب خود اشاره میکند که پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا به اشتباه داگلاس را کمونیست مخفی میدانست.
گزارشهای هادسبک پیامدهای جدی برای افراد داشت؛ بسیاری از افراد تحت نظارت پلیس شغل خود را از دست دادند، از ارتقا بازماندند یا دچار آزار و اذیت شدند. اعضای جامعه LGBTQ+ در نیروهای مسلح، پلیس و خدمات عمومی کانادا نیز از اهداف پلیس بودند.
پایان همکاری و زندگی پس از جاسوسی
در سپتامبر ۱۹۷۶، هادسبک در جلسهای در هتل هالیدی رجاینا از سوی پلیس مطلع شد که دوران همکاریاش به پایان رسیده است. او ۱۵ اسکناس ۱۰۰ دلاری به عنوان پاداش دریافت کرد، اما همچنان تا سال ۱۹۷۷ و گاهی در سالهای بعد اطلاعات ارائه میکرد.
هادسبک که در سال ۲۰۰۶ در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت، در یادداشتهای پایانی خود تلاش کرد خود را به عنوان یک میهنپرست ضد کمونیست معرفی کند، اما این ادعاها چندان قانعکننده به نظر نمیرسید.
گروئندینگ مینویسد: «هادسبک برای پول، هیجان و احساس قدرت این کار را انجام داد، نه به دلایل ایدئولوژیک یا وطنپرستانه.»