سیاسیفرهنگی اجتماعی

برترپنداری نژاد سفید در کانادا و تأثیر آن بر مهاجران

برترپنداری نژاد سفید (White Supermacy) در کانادا، در حالی که اغلب کمتر از سایر کشورهای غربی قابل مشاهده است، موضوع مهمی است که به اشکال مختلف در سراسر کشور کانادا وجود دارد. مواردی از ایدئولوژی برتری طلبی سفیدپوستان، جنایات ناشی از نفرت و تبعیض مستند شده است که نشان دهنده حضور این ایدئولوژی در جامعه کانادا است.

از نظر تاریخی، کانادا از جنبش‌های برتری طلبانه نژاد سفید مصون نبوده است. از اوایل قرن بیستم به بعد، گروه‌هایی که از خلوص نژادی و برتری نژاد سفید حمایت می‌کردند در کانادا وجود داشته‌اند. برای مثال، کوکلاکس‌کلان در دهه‌های 1920 و 1930 در کانادا حضور داشت و مهاجران و اقلیت‌ها را هدف قرار می‌داد.

ریشه‌های استعماری

برتری سفید در کانادا ریشه‌های تاریخی عمیقی دارد که به دوران استعمار بازمی‌گردد. مهاجران اروپایی، عمدتاً اصالتاً انگلیسی و فرانسوی، مردم بومی را پست‌تر می‌دانستند و اغلب به دنبال آواره کردن ‌آنان از سرزمین مادریشان و یا اسیمیله کردن آنها بودند. این طرز فکر برتری نژادی پایه و اساس تبعیض سیستماتیک و به حاشیه راندن جوامع بومی را ایجاد کرد که تا به امروز به اشکال مختلف ادامه دارد.

در سال‌های اخیر، تجدید حیات ایدئولوژی‌های برتری‌طلب سفیدپوست در سطح جهان وجود داشته است که بخشی از آن با ظهور افراط‌‌گرایی راست افراطی و گسترش پلتفرم‌های آنلاین تقویت شده است. در حالی که کانادا جنبش‌های برتری‌طلب سفیدپوست سازمان‌یافته در مقیاس بزرگ مانند آنچه در ایالات متحده یا اروپا دیده می‌شود را تجربه نکرده است، مواردی از جنایات ناشی از نفرت، خشونت با انگیزه نژادی و تظاهرات عمومی توسط گروه‌های برتری‌طلب سفیدپوست وجود داشته است.

در یک پروژه تحقیقاتی که از سال 2013 تا 2015 انجام شد، محققان به این نتیجه رسیدند که حداقل 100 گروه برترپندار نژاد سفید در سراسر کانادا وجود دارد. تخمین زده می شود که از آن زمان، این تعداد 20 تا 25 درصد افزایش داشته است.

مطالعات نشان می‌دهد که افراط‌گرایی راست‌گرایانه با آمریکا متفاوت است: بیشتر سازمان‌دهی شده و کمتر بر حقوق اسلحه متمرکز شده است. و همچنین گروه هایی مانند سه درصدیها (Three Percenters)، سربازان اودین (Soldiers of Odin)، و اتحاد طوفان (Storm Alliance) شروع به تشکیل ائتلاف کرده اند.

نژادپرستی سیستمیک

فراتر از اعمال آشکار نفرت، نژادپرستی سیستماتیک در نهادهای کانادایی آرمان‌های برتری طلبانه سفیدپوستان را تداوم می‌بخشد. مردم بومی، سیاه پوستان کانادا، و سایر جوامع نژادی همچنان با موانع نامتناسبی در دسترسی به منابع، آموزش، اشتغال، مراقبت‌های بهداشتی و عدالت مواجه هستند. این تبعیض سیستماتیک مفاهیم برتری سفیدپوستان را تقویت می‌کند و به، به حاشیه راندن جمعیت‌های غیر سفیدپوست کمک می‌‌کند.

تاثیر آن بر مهاجران

برترپنداری نژاد سفید در کانادا و اساساً در هر جامعه غربی دیگر عمیقاً بر مهاجران تأثیر می‌گذارد که اغلب با تبعیض، نژادپرستی و نابرابری‌های سیستمی که ریشه در ایدئولوژی‌های برتری طلبانه سفیدپوستان دارد، مواجه هستند. مهاجران، به ویژه غیرسفیدپوستان، ممکن است با خصومت، بیگانه هراسی، و فشار آسیسملاسیون فرهنگی مواجه شوند که منجر به احساس به حاشیه رانده شدن و طرد شدن می‌شود. موانع ساختاری در آموزش، اشتغال و مسکن مانع ادغام مهاجران و پیشرفت اجتماعی-اقتصادی می‌شود. سیاست‌های مهاجرتی با روایت‌های برتری‌گرای سفیدپوستان تلاقی پیدا می‌کنند و بر برداشت‌های شایستگی تأثیر می‌گذارند و به احساسات ضد مهاجرتی کمک می‌کنند.

سرایت آن به جوامع مهاجر

اگرچه ممکن است حمایت از ایده‌های برترپنداری نژاد سفید برای مهاجران غیرمعمول به نظر برسد، اما لازم است بدانیم که افراد با پیشینه‌های مختلف نژادی می‌توانند ایدئولوژی‌های نژادپرستانه، از جمله موارد مرتبط با برترپنداری نژاد سفید، را درونی کنند و آن تداوم بخشند. در اینجا عواملی وجود دارد که ممکن است در حمایت از چنین ایده‌هایی توسط مهاجران نقش داشته باشد:

  • پذیرش و آسیمیلاسیون: برخی از مهاجران ممکن است بر این باور باشند که پذیرش ارزش‌ها و نگرش‌های فرهنگ غالب که در بسیاری از جوامع غربی «سفید محور» است، منجر به پذیرش و ادغام بیشتر خواهد شد. این امر می‌تواند منجر به درونی شدن باورهای برترپنداری نژاد سفید به عنوان ابزاری برای انطباق با جامعه و دسترسی به فرصت‌های بیشتر شود.
  • نژادپرستی درونی شده: مهاجران، به ویژه آنهایی که دارای پیشینه نژادی هستند، ممکن است کلیشه‌های منفی در مورد جوامع خود یا سایر گروه‌های به حاشیه رانده شده را درونی کنند. نژادپرستی درونی شده می‌تواند افراد را به سمت باورهایی سوق دهد که برتری سفیدپوستان و حقیر شمردن افراد غیرسفیدپوست را تقویت می‌کند.
  • جستجوی موقعیت اجتماعی بهتر: مهاجرانی که به دنبال افزایش تحرک اجتماعی خود هستند ممکن است خود را با ایدئولوژی‌هایی که به نظر می‌رسد مرتبط با قدرت و امتیاز است، هماهنگ کنند. در برخی موارد، این ممکن است شامل تأیید یا حمایت از عقاید برترپنداری نژاد سفید به عنوان ابزاری برای به دست آوردن مقبولیت و موقعیت اجتماعی در جوامع عمدتاً سفیدپوست باشد.
  • عدم آگاهی یا آموزش: مهاجرانی که در معرض آموزش‌های ضد نژادپرستی یا گفتمان انتقادی در مورد برترپنداری نژاد سفید قرار نگرفته‌اند، ممکن است بیشتر مستعد پذیرش ایدئولوژی‌های نژادپرستانه باشند. بدون دسترسی به دیدگاه‌های مختلف و تحلیل انتقادی نژادپرستی سیستمی، افراد ممکن است باورهای تعصب‌آمیز را بدون درک کامل مفاهیم آن درونی کنند.
  • وابستگی‌های سیاسی یا مذهبی : مهاجرانی که در گروه‌های سیاسی یا مذهبی طرفدار ایدئولوژی‌های برترپنداری نژاد سفید هستند، و یا با ایدئولوژی‌های سیاسی و مذهبی دیگر مخالفت می‌کنند، ممکن است این عقاید را به عنوان بخشی از وابستگی خود به این جوامع بپذیرند. رهبران سیاسی یا مذهبی که برنامه‌های بیگانه‌هراسی یا ملی‌گرایانه را ترویج می‌کنند، ممکن است بر پیروان خود تأثیر بگذارند تا ایدئولوژی‌های نژادپرستانه را بپذیرند.
  • فشار همسان سازی فرهنگی: مهاجران ممکن است با فشارهایی از داخل جوامع خود مواجه شوند تا با هنجارهای فرهنگی مسلط سازگار شوند، که می‌تواند شامل اتخاذ نگرش‌های نژادپرستانه نسبت به سایر گروه‌های اقلیت باشد. این فشار برای انطباق با انتظارات جریان اصلی ممکن است به تداوم افکار برترپنداری نژاد سفید در میان جمعیت‌های مهاجر کمک کند.

مهم است که بدانیم در حالی که برخی از مهاجران ممکن است از ایده‌های برتری طلبانه سفیدپوستان حمایت کنند، اما دیدگاه‌های همه مهاجران را نمایندگی نمی‌کنند. بسیاری از مهاجران فعالانه در برابر نژادپرستی مبارزه می‌کنند و در تلاش برای ایجاد جوامعی فراگیر و عادلانه مشارکت دارند. پرداختن به علل ریشه‌ای نژادپرستی، ارتقای درک فرهنگی، و ارائه آموزش و منابع برای به چالش کشیدن ایدئولوژی‌های برترپنداری نژاد سفید، گام‌های مهمی در ایجاد جوامعی پذیرا و با احترام برای همه افراد، صرف‌نظر از پیشینه‌شان است.

اقدامات متقابل

جامعه کانادا همچنین شاهد تلاش‌هایی برای مقابله با برتری سفیدپوستان و ارتقای تنوع، برابری و شمول بوده است. قوانین مربوط به سخنان مشوق عداوت و تنفر و جنایات ناشی از نفرت در هر دو سطح فدرال و استانی وجود دارد. در جدید‌ترین اقدام، دولت جاستین ترودو قانونی را پیشنهاد کرده است که به قضات این اختیار را می‌دهد که در صورت ترس از ارتکاب جنایت ناشی از نفرت، فرد را حبس خانگی کنند. علاوه بر این، ابتکاراتی با هدف ترویج آموزش ضد نژادپرستی، آگاهی فرهنگی و مشارکت جامعه به دنبال به چالش کشیدن ایدئولوژی های برتری طلبانه سفیدپوستان و پرورش جامعه ای فراگیرتر است.

به طور کلی، در حالی که کانادا ممکن است جنبش‌های برتری طلبانه سفیدپوستان را مانند سایر کشورها نداشته باشد، این ایدئولوژی به اشکال مختلف ادامه دارد و همچنان بر جوامع به حاشیه رانده شده تأثیر می‌گذارد. پرداختن به برترپنداری نژاد سفید مستلزم تلاش‌های مداوم برای مقابله با نژادپرستی سیستماتیک، ترویج عدالت اجتماعی و ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر برای همه کانادایی‌ها است.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا