علم و فناوری

بیست چیزی که نمی‌دانستید در کانادا اختراع شده‌اند

کانادا با اختراعات بی‌شماری که نه تنها هویت این کشور را شکل داده است، بلکه در سطح جهانی نیز تأثیر قابل توجهی بر جای گذاشته است، دارای تاریخی غنی از نوآوری است. مخترعان کانادایی از فناوری‌های پیشگام گرفته تا پیشرفت‌های پزشکی که زندگی را تغییر می‌دهند، به طور مداوم مرزهای نبوغ را جابجا کرده‌اند. از اختراع انسولین گرفته تا دیگر موارد، کمک‌های کانادا به دنیای علم، پزشکی و فناوری عمیق و ماندگار است. در این اکتشاف، ما به اختراعات قابل توجهی که از روح مبتکرانه کانادا برخاسته‌اند، می‌پردازیم و اهمیت و میراث ماندگار آنها را در مقیاس ملی و بین‌المللی برجسته می‌کنیم. بیایید به این اختراعات شگفت‌انگیز که ساخته کانادایی‌هاست نگاهی بیاندازیم. زندگی ما بدون این اختراعات بسیار متفاوت بود.

کرۀ بادام‌زمینی

هرچند جورج واشنگتن کارور پیشگام صنعت کشاورزی را اغلب به عنوان مخترع کرۀ بادام‌زمینی می‌شناسند، عنوان اولین مخترع این ماده مالیدنی بر روی نان در واقع نسیب مارسلوس گیلمور ادسون از مونترال در سال ۱۸۸۴ می‌شود. فرآیندی به ذهنش رسید که طی آن بادام‌زمینی‌های بوداده را برای تولید ماده‌ای کره مانند آسیاب می‌کرد، او این ماده را به عنوان جایگزینی پروتئینی معرفی کرد تا کسانی که نمی‌توانند غذای جامد بخورند، از آن استفاده کنند. دانش‌آموزان در همه جای دنیا، سپاسگزار این تلاش او‌ هستند.‌

peanutbutter

آی مَکس

گریم فرگوسن و رومان کرویتر فیلمسازان کانادایی برای اولین بار فناوری تصاویر با رزولوشن بالا را بر روی پرده‌های بزرگ ابداع کردند و آن را در اکسپوی سال ۱۹۶۷ در مونترال به نمایش گذاشتند. به همراه رابرت کِر تاجر و ویلیام شاو مهندس، آنها شرکت Multi-Screen را تأسیس کردند که بعد‌ها به آی مَکس (مخفف تصویر حداکثری) تغییر نام یافت. اولین سالن سینمای دائمی آی مَکس، با نام سینِسفیر در تورنتو در سال ۱۹۷۱ افتتاح شد. آی مَکس که در اصل برای فیلم‌های علمی و مستند استفاده می‌شد توسط یک کمپانی آمریکایی خریداری شد و آن را به نیروی محرکه هالیوود بدل ساخت. مقر اصلی آی مَکس در تورنتو باقی ماند.

imax

ماسک هاکی

خود هاکی شاید در بریتانیا ابداع شده باشد. اما ماسک هاکی، که صورت دروازه‌بانان بسیاری را از آسیب‌دیدگی محافظت کرده است اولین بار توسط ژاک پلانته بازیکن تیم هاکی Montreal Canadiens در سال 1959 استفاده شد. اولین بار او را برای پوشیدن این ماسک مسخره کردند، و مربی‌اش آن را دوست نداشت زیرا فکر می‌کرد باعث حواس‌پرتی می‌شود. اما زمانی که پلانته ماسک را پوشید، تیم Canadiens 18 بازی را پشت سر هم برد، و ثابت کرد که بازیکنان می‌توانند به همان خوبی بدون خطر برخورد توپ هاکی با صورت بازی کنند. ابزار ابداعی پلانته اکنون جزو لوازم استاندارد بازیکنان حرفه‌های و آماتور هاکی است.

hockey ice mask

مناطق زمانی جهانی

آن ساعت‌ها را می‌شناسید که زمان را در تمام شهر‌های جهان نشان می‌دهد؟ این امر بدون تلاش سَنفورد فلمینگ، مهندس راه‌آهن کانادایی ممکن نبود. قرن‌ها پیش، زمان محلی بر اساس خورشید تنظیم می‌شد، که از یک مکان به مکان دیگر تغییر می‌کرد. این امر تا زمانی که سفر‌های رَیلی نیازمند یک زمان استاندارد نبودند، اهمیت چندانی نداشت.

فلمینگ بعد از دیر رسیدن به راه‌ آهن و جا ماندن از قطار به دلیل ساعت‌های هماهنگ نشده، تصمیم گرفت که تمام کره زمین را به 24 منطقۀ زمانی مجزا تقسیم کند که به «زمان استاندارد بین‌المللی» بدل شد. در سال 1884 در نشست بین‌المللی نصف‌النهار در واشنگتن دی‌سی، او ایدۀ خود را مطرح کرد، که نهایتاً در تمام دنیا به کار گرفته شد.

Closeup of hands on clock face

تعقیب بی اهمیت (Trivial Pursuit)

می‌توانیم از دو روزنامه نگار کانادایی برای اختراع یک بازی فکری تشکر کنیم که هنوز هم بسیار محبوب است. در سال 1979، کریس هنری ویراستار تصویر روزنامۀ Montreal Gazette و اسکات اَبوت، روزنامه نگار ورزشی بازی مختص به خود را هنگام بازی اسکربل، ابداع کردند. آنها با هم دیگر چندین سرمایه‌گذار را گرد هم جمع کردند و بعد از آغازی آهسته طبق گزارش مجلۀ تایم، بازی تعقیب جزئی به «بزرگترین پدیده در تاریخ بازی» بدل شد. بیش از 100 میلیون نسخه از بازی به فروش رسید و 50 نسخۀ ویژه از بازی ساخته شد. متأسفانه، هنری در سال 2010 در سن 59 سلگی در گذشت.

trivial pursuit

برف روب دَوَرانی یا «برف روب»

اولین برف‌ روب دورانی که از مکانیسم چرخشی برای برداشتن برف و پرتاب آن به کنار استفاده می‌کرد توسط جَی دبیو الیوت دندانپزشک اهل تورنتو در سال 1869 اختراع شد. درست بعد از آن شرکت Canadian Orange Jull طراحی آن را ارتقاء داد، و آن ماشین اولین بار در سال 1887 توسط لوکوموتیو‌ها برای پارو کردن برف از روی راه آهن استفاده شد. در سال 1925، این برف‌ روب توسط آرتور سیکارد بر روی کامیون‌ها نسب شد، او یک شیر فروش بود که هنگام بارش برف تلاش می‌کرد سفارش‌های خود را تحویل دهد. او ابداع خود را «برف روب سیکارد» نامید.

Snow blower

اسنومبیل

همگام با پاک کردن برف، کانادایی‌ها به دنبال راه‌هایی برای حرکت بر روی آن بودند. جوزف آرماند بومباردیه، مکانیک، سرمایه گذار و کارآفرین سال‌ها فکر کرد تا مناطق دورافتادۀ کانادا از جمله شهر محل زندگی خود در والکورت استان کبک را در فصل قابل دسترس‌تر بکند. او در حقیقت هنگامی که نوجوان بود بر روی پروژه‌اش کار می‌کرد، اما هنوز چنان ماشین خود را آنچنا کامل نکرده بود که واقعاً بتواند کار کند.

متأسفانه، جدا افتادگی ناشی از زمستان سخت برای بومباردیه بسیار گران تمام شد و در سال 1934، پسر دو ساله‌اش بر اثر بیماری جان خود را از دست داد، چرا که نتوانسته بود او را به بیمارستان برساند. بومباردیه تلاش خود را دو چندان کرد و در سال 1937 اولین ماشین برفی کارآمد را درست کرد، که می‌توانست 7 نفر را حمل کند. زمانی که جاده‌های روستایی به تدریج  از برف پاک شدند، اندازۀ آن را کوچک کرد. ماشین برفی تفریحی که او آن را اسکی-دوو می‌نامید در سال 1959 اختراع کرد، درست همان‌هایی که ماجراجویان در طبیعت امروزه هم از آنها استفاده می‌کنند.

Snowmobile skiing on snow close up

کیسۀ زباله

در دهه 1950، هری واسیلیک از وینیپگ از یک کیسه پلاستیکی پلی اتیلین انعطاف پذیر برای درست کردن اولین کیسۀ زباله استفاده کرد. او این کار را به درخواست بیمارستان محلی برای ابداع روشی بهداشتی برای دفع زباله‌ها انجام داد. همزمان با آن، دو کانادایی دیگر به نام‌های فرانک پلامپ و لَری هنسن بر روی ساخت کیسۀ زبالۀ پلاستیکی خود کار می‌کردند. اما این واسیلیک بود که شرکت Union Carbide اختراع او را خریداری کرد و آن را برای استفادۀ خانگی تحت نام «گلاد» در دهۀ 1960 تولید کرد. در سال 1971، شیمی‌دان دانشگاه تورنتو، جیمز ژیلت نسخۀ دوست دار محیط زیستی آن را تولید کرد که قابلیت تجزیۀ زیستی را داشت.

Black plastic garbage bags

سیب‌های مکینتاش

شاید این عبارت [سیب‌های مکینتاش] به اندازۀ «پای سیب» کانادایی باشد، چرا که در کانادا بود که این سیب‌ها به وجود آمدند. در اوایل دهۀ اول قرن هجدهم، جان مکینتاش کشاورز از داندلا در انتاریو دانه‌های سیبی را دیدکه در مکانی رشد کرده‌اند، که قبلاً آنجا را پاک کرده بود؛ او آنها را دوباره در باغ خود کاشت و همه به جز یکی از بین رفتند. بعد‌ها فهمید که طعم میوۀ این تک درخت با دیگر میوه‌ها متفاوت است، یادگرفت که چگونه برای تکثیر آن از قلمه زنی استفاده کند. آلن، پسر او شروع به فروش این سیب‌ها کرد و یک پدیدۀ میوه‌ای جدید متولد شد.

این گونه از سیب به چنان محبوبیتی دست یافت که دانشمندان کامپیوتر در شرکت اَپل دستگاه جدید را مکینتاش نامیدند – البته بعد از اینکه به دلایل حق کپی رایت هجی کردن آن را تغییر دادند. تا به امروز، هر سیب مکینتاش نوادۀ سیبی است که از یک درخت در انتاریو در سال 1910 بر روی زمین افتاد.

Isolated red mcintosh apple on wooden surface with clear marble background

سیب‌زمینی‌های طلایی یوکان

بسیار بعدتر یک محصول زراعی جدید در کانادا به وجود آمد و آن سیب زمینی طلایی یوکان بود که توسط محقق گَری جانستون در سال 1966 در دانشگاه گوئلف تولید شد و در سال 1980 به صورت گسترده در بازارها فروخته شد. این سیب‌زمینی های زرد جذاب، با پوستی نازک، و بافتی مرطوب و کره‌ای (حتی بدون کره)، بلافاصله به عنوان جایگزینی برای سیب زمینی سفید تبدیل شد. جانستون و همکارانش نام این نوع را بر اساس نام رودخانه یوکان در کانادا، «طلای یوکان» نامگذاری کردند، «طلا» هم به رنگ سیب زمینی و هم به تاریخ طب طلای کانادا اشاره دارد.

frying potatoes in pan with oil, top view

واکی تاکی

اختراع رادیوی قابل حمل دو طرفه معمولاً به دونالد هینگز کانادایی نسبت داده می‌شود، وی در سال 1937 آنچه را که وی «مجموعه بسته» نامید، اختراکرد. (آلفرد جی گراسِ آمریکایی کانادایی در سال 1938 ایده‌ای مشابه را معرفی کرد.) واکی‌تاکی‌ها، همانطور که شناخته شده‌اند، برای ارتباطات نظامی در جنگ جهانی دوم بسیار مهم بودند – و پس از آن، به یک کالای اصلی برای کودکان در خانه‌های درختی در همه جا تبدیل شد. این اختراع پیشگام اولیه برای تلفن‌های همراه و فناوری بی‌سیم بود.

Portable walkie-talkie

کارتُن تخم مرغ

این یکی از همان اختراعات ساده‌ای است که نمی‌توانیم زندگی بدون آن را تصور کنیم. همچنانکه که داستان به پیش می‌رود، ناشر روزنامه جوزف کویل از بریتیش کلمبیا بحث در مورد تحویل تخم‌مرغ‌های شکسته را شنید که  در یک سبد گذاشته شده بودند. با فکر اینکه باید راه بهتری برای حمل تخم مرغ وجود داشته باشد، کویل با آغازی فروتنانه یک ایده بزرگ را ارائه داد. در سال 1911، او یک کارتن با شکاف‌های منحصر به فرد ساخت تا تخم مرغ ها به هم نریزند و در حین حمل ترک نخورند. با گذشت بیش از یک قرن، اختراع وی تا حد زیادی بدون تغییر باقی مانده است.

background of a pattern of packs of egg

سوتین پوش آپ (push up)

اگرچه نام «Wonderbra» از سال 1939 وجود داشت، اما رویکرد جدیدی نسبت به لباس زیر توسط لوئیز پواریه، طراح کبکی، در سال 1963 ابداع شد، با نام Dream Lift مدل 1300، که دارای یک نوار زیرین و طراحی رو به بالا بود و حداکثر شکاف را ایجاد می‌کرد. واندربرا به تکۀ اصلی لباس زیر تبدیل شد و در دهه 1990 هنگامی که پس از راه اندازی مجدد توسط یک شرکت آمریکایی وارد ایالات متحده شد، هواداران بسیاری یافت. نام تجاری Wonderbra که هم اکنون متعلق به شرکت آمریکایی Hanes است، هنوز در سراسر جهان شناخته شده است.

Women's lace sexy underwear of red, wine color: bra and panties.

محافظ بیضه سخت

زنان تنها کسانی نیستند که می‌توانند از کانادا برای ساخت لباس‌های مخصوص خود تشکر کنند. خود محافظ بیضه ممکن است در دهه 1870 توسط یک آمریکایی اختراع شده باشد تا نگذارد اجزای مردانه به این طرف و آن طرف حرکت کند – اما این یک کانادایی بود که ایده تهیه بیضه بند سخت را در سر داشت، برای مثال محافظت در مقابل یک توپ هاکی که 100 کیلومتر در ساعت، سرعت دارد. جک کارتلج، ورزشکار و مخترع از شرکت Guelph Elastic Hosiery، این محافظ سخت را در سال 1927 به ثبت رساند و آن را Protex نامید. اگرچه امروزه پوشیدن بیضه بند در ورزش از مد افتاده است، اما این اختراع مطمئناً از به وجود آمدن مصدومیت جدی برای مردان جلوگیری کرده است.

Hockey goalie in generic red equipment protects gate

برچسب چمدان

این را جزو چیز هایی بدانید که هرگز در موردش فکر نکرده بودید، مگر همین الان. ، تصور کنید که بدون داشتن برچسب چمدان هنگام حمل و نقل، سفر با قطار، کشتی یا هواپیما چقدر  جادهی و سپس تعیین محل چمدان‌ها چقدر آشفته می‌شد. در سال 1882، جان مایکل لاینز از نیوبرانزویک برای مسافرت‌های ریلی ایدۀ یک برچسب «جداشدنی» را ارائه داد، که شامل اطلاعات مسافران و مقصد.. بلیط نصف می‌شد و مسافر یک قطعه را نگه می‌داشت و قطعه دیگر را روی چمدان نصب می‌کردند که به یک سیستم آسان برای پیگیری چمدان‌ها بدل شد. این امر همچنین به پیدا شدن بارهای گمشده توسط صاحبان آنها کمک کرد. بعداً، این سیستم برای سفرهای هوایی نیز به کار گرفته شد.

A black luggage tag on a handle on a bag

اتوبوس قابل استفاده برای ویلچر

والتر هریس کالوو از نوا اسکوشیا یک قهرمان واقعی کانادایی، حین آموزش برای نیروهای هوایی سلطنتی در جنگ جهانی اول از ناحیه کمر آسیب دید و دست‌ها و پاهایشاز کار افتادند. با وجود مشکلات سلامتی، وی خدمات زیادی برای کمک به سربازان و جانبازان ایجاد کرد. پس از جنگ جهانی دوم، او ایده جدیدی داشت: ساخت اولین اتوبوس با دسترسی برای صندلی چرخدار برای جانبازان آسیب دیده و سایر افراد دارای ناتوانی، به منظور حفظ زیست اجتماعی، شاد بودن و فعالیت در جوامع خود. او دو اتوبوس سفارشی را طراحی کرد و آنها را ساخت، بعداً با کمک خودروسازان طرح او گسترش یافت. شرکت وی، Callow Wheelchair Buses، پس از 71 سال فعالیت خود را متوقف کرد.

Detail of disabled woman holding a hand on wheel of a wheelchair. Close up.

ویلچیر موتوری

کانادا در زمینه دستیابی به تحرک افراد دارای ناتوانی پیشرفت‌های دیگری نیز داشته است. اگرچه ممکن است نسخه اولیه آن در طول جنگ جهانی اول اختراع شده باشد، اعتبار ساخت اولین صندلی چرخدار موتوری مدرن به مهندس و مکانیک کانادایی جورج کلاین تعلق می‌گیرد.

به لطف کشف پنی سیلین در سال 1928، سربازان جنگ جهانی دوم از ضایعات ستون فقرات با سرعت بسیار بالاتری نسبت به جنگ های قبلی جان سالم به در بردند – اما این امر گزینه‌های بهتری برای حرکت را نیز ضروری می‌کند. در دهه 1950، كلین و گروه او در شورای تحقیقات ملی كانادا یك ویلچر برقی، مجهز به دستۀ کنترل طراحی کردند، و به تولید انبوه رسید، و زندگی جانبازان بی‌شماری را بهبود بخشید. نمونه اولیه او، که قبلاً در موزۀ اسمیتسونیَن بود، اکنون در موزه علم و فناوری کانادا به نمایش گذاشته شده است.

Motorized wheelchair car for disabled people.

ضربان ساز

جان هاپس که ژورنال پزشکی بریتیش کلمبیا او را «پدر مهندسی پزشکی»، ضمن تحقیق در مورد راه‌های بهبود جراحی قلب باز‌، ایده ضربان ساز را ارائه داد. او دریافت که یک ضربان‌دهندۀ الکتریکی می‌تواند ضربان قلب را تنظیم کند – و حتی آن را دوباره به کار بیانداز. در اوایل دهۀ 1950 در شورای تحقیقات ملی، وی اولین ضربان ساز بیرون از بدن را ابداع كرد كه از طریقیک یک لولۀ نازک (کاتتر) که وارد رگ گردن شده، نبض الكتریكی را انتقال می‌داد. بعداً این، راه را برای اختراع ضربان ساز درون بدن هموار شد، که خود هاپس آن را درست کرد و اولین نمونه را د سال 1984 درون بدن یک فرد قرار داد.

x-ray image of permanent pacemaker implant in body chest.

جوهر سبز اسکناس آمریکایی

اگر تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا اسکناس آمریکایی‌ها سبز است، دلیلش اینجا آورده شده است. ریشه‌های اسکناس‌های «پشت‌ سبز» آمریکا، به کانادا و جنگ داخلی آمریکا بر می‌گردد. در تلاش برای جلوگیری از جعل و تقلب، بانک ها به دنبال جوهرهایی بودند که به راحتی مانند کپی سیاه و سفید قابل نسخه برداری و جعل نباشد – به ویژه اینکه جعل کنندگان اغلب از دوربین‌هایی استفاده می‌کردند که فقط می‌توانستند به صورت سیاه و سفید عکس بگیرند، تا اسکناس‌های کاغذی تقلبی را تولید کنند. توماس استری هانت، استاد دانشگاه لاوال در کبک، در سال 1857 رنگ سبزی را به نام «رنگ اسکناس بانکی کانادا» را ابداع کرد. ایالات متحده طرفدار این رنگ شد، ایالت‌های شمالی «اتحادیه» به رهبری آبراهام لینکلن از آن در اسکناس‌های خود استفاده کردند تا بودجه جنگ داخلی را تأمین کنند. پس از آن، از روی سنت از رنگ سبز برای چاپ اسکناس‌های امریکایی استفاده شد.

close up money bill

درمان انسولین برای افراد مبتلا به دیابت

انسولین در سال 1910 کشف شده بود، اما یک دهه بعد در سال 1921، پزشک کانادایی فردریک بَنتینگ و دستیار وی، چارلز بِست، که در آزمایشگاه JJR Macleod در دانشگاه تورنتو کار می‌کردند، راهی برای جداسازی انسولین و تزریق این ماده به حیوانات برای تنظیم قند خون آنها پیدا کردند. این کار راه را برای درمان دیابت در انسان هموار کرد. بَنتینگ و مک لئود به دلیل نوآوری در سال 1923 جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را بدست آوردند و تا امروز به افراد دیابتی اجازه داده‌اند تا بیماری خود را به صورت بهتری مدیریت کنند.

Woman doing insulin injection in stomach, closeup. Diabetes disease

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا